خلاصة:
«محبت» و «محبتگرایی» میان بندگان با رعایت ضوابط و معیارهای خاص آن، بهعنوان اصلی اساسی در تمامی ادیان مورد تاکید قرار گرفته و از خشونتطلبی بیمورد نهی و مذمت گردیده است؛ چرا که رفتار همراه با «محبت» نقش اساسی در استحکام روابط اجتماعی داشته و بههمان سان «خشونت» و «خشونتطلبی» خارج از قانون و عرف نیز به تخریب این روابط و ایجاد ناامنی و عدم ثبات جامعه میانجامد. البته افراط و تفریط در هردو بعد باعث سوء استفادههای زیادی از این دو اصل گردیده است. در این میان، مسیحیت، از جمله ادیان آسمانی است که پیروان آن بیش از همه بر «محبتگرایی» تاکید داشته و آن را یکی از آموزههای اساسی دین خود میدانند. رویکرد محبتگرایی مسیحیان بر مولفهها و فلسفههای خاصی مبتنی است؛ همانند آموزۀ «فدا» و «نجات»؛ ولی هریک از این آموزهها با نقدها و اشکالات اساسی مواجه است که در نوشتار کنونی، ضمن بررسی جایگاه آموزۀ «محبت» در مسیحیت، نقدهای آن طرح و بررسی شده است.
ملخص الجهاز:
بر اساس نگاهی به کتاب مقدس مسیحیان، تأکید بر محبت و مدارا با مردم، مبانی و فلسفههای خاصی دارد؛ همانند دستیابی به «کمال»، «نجات»، «رستگاری» و «فدا شدن عیسی مسیح برای برقرای محبت و عدالت» که توضیح و نقد هریک در ادامه خواهد آمد: أ) دستیابی به کمال از راه محبت یکی از فلسفههای ضرورت محبت با همدیگر در عهد جدید، محبت خداوند نسبت به مردم و ضرورت اقتدا به این محبت الهی، برای دستیابی به کمال بیان شده است: «چنانکه شایستۀ عزیز فرزندان خداست، بکوشید مانند او باشید.
در عهد جدید، نقش فرستاده شدن عیسی مسیح برای نجات ابدی بشر فراوان مطرح شده است؛ با تأکید بر اینکه این نجات نشانه اوج محبت الهی نسبت به بندگان است، تا جایی که خداوند با نادیده گرفتن خطای بشر و بهخاطر بخشیده شدن گناه ذاتی آنها، یگانه فرزند محبوب خود را کفارۀ گناهان آنان قرار داد تا انسانها را از نابودی کامل رهانیده و آنان را به حیات ابدی برساند (ر.
به همین دلیل، در تاریخ الهیات مسیحى، معناى رستگارى با شخص و عمل عیسى مسیح گرهخورده است؛ زیرا قربانی شدن حضرتعیسی(، نماد تحقق عدالت و رحمت الهی نسبت به بندگان است و هرکس وارد دین مسیح گردد، گناه ذاتی او بخشیده میشود و به نجات ابدی دست مییابد؛ هرچند هیچگاه به شریعت عمل نکند![15] اما آیا این نجات تمام انسانها را شامل میشود و یا به عدهای خاص و آنهم به زمان معینی محدود است؟ از نظر کتاب مقدس چنین نجاتبخشی به زمان خاص (چند سال زندگی ظاهری عیسی مسیح) منحصر نیست، بلکه ازاول تا آخر را فرا میگیرد (عبرانیان، 7، ص24 ـ 25).