خلاصة:
بیتردید انقلاب اسلامی ایران بهعنوان یک پدیدۀ منحصربهفرد، تحولات عظیم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در جامعۀ ایران، بههمراه داشتهاست. عناصر و پیامدهای مهم انقلاب اسلامی، مبارزه با استعمار و استعمارستیزی بودهاست. قطعاً شعر فارسی نیز در نشاندادن این پیام، نقش آشکاری ایفا کردهاست و همواره تلاش کردهاست تا نسبت به پدیدۀ استعمار و خطرات احتمالی آن مسئول باشد. در این پژوهش، تلاش شدهاست تا مصادیق مبارزه با استعمار و سلطۀ غرب در شعر دهۀ اول پس از انقلاب بر اساس نظریۀ پسااستعمارگرایی مورد تجزیه و تحلیل قرارگیرد. مقابله با بیهویّتی و خودباختگی فرهنگی در برابر استعمارگران، اعتراض و هشدار نسبت به بازگشت به شرایط استعمارشدگی، مقابله با فساد و ابتذال و تقلید کورکورانه، پرداختن به مفهوم انتظار و ارتباط آن با استعمارستیزی و تقدّسگرایی برای وطن، جزء مهمترین عناصر و پیامهای شعر دهۀ اول پس از انقلاب، در جهت مبارزه با استعمار و سلطۀ زورگویان بهشمار میروند.
ملخص الجهاز:
نظريۀ پسااستعمارگرايي نيز نقدي است که در سال هاي اخير به آن توجّه خاصي شده است و پژوهش هايي پيرامون رويکردهاي اين نظريه منتشر شده است که به عنوان مثال مي توان از مقالاتي نظير "نگرش انتقادي بر مطالعات پسااستعماري و رويکردهاي آن " اثر سيد صدرالدين موسوي و مسعود درودي ، "مقدمه اي بر نظريه و نقد پسااستعماري " اثر احمد ساعي ، "ديرينه شناسي علوم انساني در گفتار پسااستعماري " نوشتۀ مسلم عباسي و مسعود اربابي نيا، "تولد غرب و برساخت شرق ديگري شده از رويکرد پسااستعماري " اثر احمد محمدپور و مهدي علي زاده و "گفتاري در مطالعات پسااستعماري و ضرورت گسترش آن در جوامع غربي " اثر فرزاد نوابخش و مسعود درودي نام برد.
از اين روي در ادامۀ اين پژوهش ، تلاش شده است تا با بررسي آثار شاعران مطرح و شاخص دهۀ اول پس از انقلاب اسلامي که هم بيشترين تأثير را در شعر انقلاب اسلامي ايفا کرده اند و هم بيشترين دغدغه را در خصوص پديدة استعمار، پيامدهاي آن و نحوة مبارزه با آن از خود به نمايش گذارده اند، نظير عليرضا قزوه ، سلمان هراتي ، محمدرضا عبدالملکيان ، نصرالله مرداني ، طاهره صفارزاده ، سپيده کاشاني ، حميد سبزواري ، علي موسوي گرمارودي و قيصر امين پور، به تحليلي معنادار از مفهوم استعمارستيزي و مؤلفه ها و جايگاه آن در شعر دهۀ اول پس از انقلاب اسلامي بر اساس نظريۀ پسااستعمار گرايي ، دست يابيم .