خلاصة:
در عبارت کلیشهای aivam parūvnām xšāyaθiyam که در مقدمۀ تعدادی از کتیبههای پادشاهان هخامنشی تکرار میشود، همۀ محققان aivam را عدد و xšāyaθiyam را معدود آن انگاشته و عبارت را «یک شاه از بسیاری» ترجمه کردهاند؛ اما بررسی دقیق ارتباط نحوی اجزاء و ارکان عبارت و مقایسۀ آن با عبارت مقدم برخود، مثلاً haya Dārayavahum xšāyaθiyam akunauš «(آن) که داریوش را شاه کرد» صراحتاً نشان میدهد که در عبارت مورد بحث ما فعل جمله، یعنی akunauš به قرینۀ همین جملۀ اخیرالذکر حذف شده، به بیان دیگر ساختار عبارت در اصل (haya) aivam parūvnām xšāyaθiyam (akunauš) بوده است. این مقاله به تعیین نقش نحوی aivam و xšāyaθiyam و توجیه نقش paruvnām اختصاص یافته و در طول آن کوشش شده است تا با ذکر شواهدی از متون اوستایی و فارسی باستان نشان داده شود که بر خلاف پندار رایج، aivam … xšāyaθiyam عدد و معدود نیستند، بلکه aivam وصف مبهمی است که نقش مفعول صریح فعل کنشنمود akunauš را بر عهده گرفته و xšāyaθiyam مسند آن است، بنابر این عبارت مورد بحث را با اطمینان خاطر میتوان «یکی را، شاهِ بسیاران» ترجمه کرد.
In the cliche phrase aivam paruvnam xsayaθiyam, which is repeated in the preface to a number of inscriptions of the Achaemenid kings, all scholars number aivam and xsayaθiyam as few and translate the phrase "a king of many"; The precise syntactic relation between the components of the phrase and its comparison with the preceding one, such as haya Darayavahum xsayaθiyam akunaus "(who) made Darius the King", clearly shows that in our phrase the verb in question, ie akunaus, is related to the same sentence. The recent omission has, in other words, been the structure of the phrase (haya) aivam paruvnam xsayaθiyam (akunaus). This article is devoted to defining the syntactic role of aivam and xsayaθiyam and justifying the role of paruvnam and has attempted to show by citing evidence from ancient Avestan and Persian texts that, contrary to the common notion, aivam ... xsayaθiyam are not integers but in number. aivam is an ambiguous description that assumes the explicit object of the verb akunau فع, and xsayaθiyam is the subject of its action, so the phrase can be safely translated as "one, king of many.
ملخص الجهاز:
اما بررسي دقيق ارتباط نحوي اجزاء و ارکان عبارت و مقايسۀ آن با عبارت مقدم بر خود، مثلا ̌yaθiyam akunausarayavahum xshaya Da «(آن ) که داريوش را شاه کرد»، صراحتا نشان ميدهد که در عبارت مورد بحث ما فعل جمله ، يعني ̌akunaus، به قرينۀ همين جملۀ اخيرالذکر حذف شده است .
تأمل در نقش نحوي aivam در اين عبارت براي راقم اين سطور کارکرد و نقش نحوي وصف مبهم يکي در زبان فارسي را تداعي کرد که در متون نظم و نثر فارسي مرتبا در نقش هاي مختلف دستوري استعمال شده است ، چنانکه در دو بيت زير از گلستان سعدي (خطيب رهبر، ١٣٤٨: ١٦١)، يکي فاعل فعل پرسيد واقع شده است : يکي پرسـيد از آن گم کرده فرزند که اي روشـن گـهر پير خردمـند ز مصرش بـوي پيراهـن شـنيدي چـرا در چـاه کنعانش نـديـدي؟ و يا در بيت زير از منوچهري دامغاني (دبيرسياقي، ١٣٦٣: ٢١٤)، يکي مفعول صريح فعل يافتي است : اکنون يکي به کام دل خويش يافتي چندين به خيرخير چه گردي به کوي ما؟ به گمان نگارنده ، در عبارت مورد بحث ما نيز aivam دقيقا همين کارکرد نحوي را بر عهده دارد.
,Insler ;١٠٩ :١٩٢٩ ,Smith ١٠٧ :٢٠١٠ ,West ٦٩ :١٩٧٥؛ قس ١٥٨ :١٩٩١ ,Humbach).
علاوه بر اين عبارت ، چند نمونۀ ديگر در کتيبه هاي فارسي باستان وجود دارد که در آنها حالت اضافي، مفعول جمله واقع شده است ، از آن جمله است عبارت زير از کتيبۀ داريوش در بيستون ، ستون ٤، سطرهاي ٧٨-٧٩: Ahuramazdā-taiy jantā biyā.