خلاصة:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و معرفی مؤلفهها و عوامل مؤثر بر توسعة خودمدیریتی در دانشآموزان پایة ششم مدارس ابتدایی شهر شیراز بود. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته، از نوع اکتشافی انجام گرفت. پژوهش در دو مرحلة کیفی و کمّی اجرا شد. بخش کیفی با بهکارگیری روش تحلیل محتوا، و بخش کمّی با روش توصیفی- پیمایشی انجام گرفته است. مشارکتکنندگان در بخش کیفی، متخصصان و پژوهشگران حوزة مدیریت و علوم تربیتی بودند که به روش هدفمند و با معیار اشباع دادهها انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی مصاحبه بود. جامعة آماری در بخش کمّی شامل همة دانشآموزان پایة ششم ابتدایی شهر شیراز بود که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، 400 نفر به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کمی پرسشنامه بود. یافتهها، در چهار مؤلفة خانواده، محیط آموزشی، برنامهریزی و مهارتهای اجتماعی بهعنوان پیشسازماندهنده طراحی شد. هر یک از این مؤلفهها زیرمؤلفههایی دارند که در توسعة خودمدیریتی مؤثرند. در نهایت، وضعیت خودمدیریتی در بین دانشآموزان براساس مدل پیشنهادی، مناسبی نبود. ولی از نظر نمونة مورد مطالعه، مدل خودمدیریتی با وضعیت موجود تناسب خوبی دارد.
The purpose of this study was to identify and introduce factors and factors affecting the development of self - management in sixth grade elementary schools in Shiraz. The present study carried out with a mixed method in two phases: qualitative and quantitative phases. The qualitative section was carried out using content analysis method and quantitative section by descriptive - survey method. The participants in the qualitative part, experts and researchers in the fields of management and learning, were selected in a purposive sampling method, and with the data saturation criterion. The data collection instrument was interview in the qualitative section. The statistical population in the quantitative section consisted of all middle - grade students of Shiraz, which were selected cluster random sampling. Findings were designed in four components: family, educational environment, planning and social skills. Each of these elements has implications that affect self - management development finally, evaluation of self - management status among students was not appropriate. However, in the case of middle - grade students in Shiraz, self - management model fits well with the present situation.
ملخص الجهاز:
استاديار، گروه علوم تربيتي ، دانشکدة مديريت واحد بندرعباس ، دانشگاه آزاد اسلامي ، بندرعباس ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٧/١٢/١٩؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/٠٢/٢٨) چکيده هدف پژوهش حاضر شناسايي و معرفي مؤلفه ها و عوامل مؤثر بر توسعۀ خودمديريتي در دانش آموزان پايۀ ششـم مـدارس ابتـدايي شـهر شيراز بود.
مانز (٢٠٠٩) نشان داد افراد مي توانند براي ارتقاي مهارت هاي خودمديريتي آموزش داده شوند و به اين ترتيب ، نتيجۀ کار خود را بهبود بخشند- بنابراين ، مدارس براي بهبود عملکرد کلي خود، بايد بر ايجاد خودمديريتي در دانش آموزان سرمايه گذاري کنند.
بنابراين ، بين ميانگين نمرات به دست آمده و ميانگين فرضي تفاوت معناداري وجود دارد و با توجه به اينکه ميانگين نمرات براي مؤلفۀ مهارت هاي اجتماعي و زيرمؤلفه هاي آن کمتر از مقدار مفروض است ، ميتوان نتيجه گرفت از نظر افراد مورد پژوهش مؤلفۀ مهارت هاي اجتماعي و زيرمؤلفه هاي آن (ارتباط با خود و ديگران ، خودشکوفايي، سازگاري اجتماعي، کارکرد، خودکارآمدي اجتماعي و رشد اجتماعي) وضعيت مناسبي ندارد.
بنابراين ، بين ميانگين نمرات به دست آمده و ميانگين فرضي تفاوت معناداري وجود دارد و با توجه به اينکه ميانگين نمرات براي مؤلفۀ برنامه ريزي و زيرمؤلفه هاي آن کمتر از مقدار مفروض است ، ميتوان نتيجه گرفت از نظر افراد مورد پژوهش مؤلفۀ برنامه ريزي و زيرمؤلفه هاي آن (نظم و انضباط ، پذيرش مقررات ، تبعيت از هدف ، برنامه ريزي تحصيلي، و خودکارآمدي) وضعيت مناسبي ندارد.
اين نتايج ، با نتايج پژوهش خاني (١٣٩٥) همسويي دارد که نشان داد آموزش مهارت هاي خودمديريتي بر کاهش رفتارهاي پرخاشگرانه و افزايش مقبوليت اجتماعي به طور معناداري مؤثر است .