خلاصة:
رمان بنیادگرای ناخواسته (2007) اثر محسن حمید به سبب ویژگیهای دیاسپوراییاش و واقع شدن در میان گفتمانهای رقیب آمریکاییپاکستانی، میتواند بسیاری از انگارههای رایج را در مورد وقایع تاثیرگذاری همچون حملات انتحاری یازده سپتامبر 2001 به سازمان تجارت جهانی واکاوی کند. انگارة مهمی که در این رمان آستانهای شالودهشکنی میشود تغییر پارادایم غرب و بهویژه ایالات متحده پس از این حملات است. در حالی که آمریکا تغییر رویکرد خود را در برخورد با مهاجران مسلمان در بازة پسایازده سپتامبر، واکنشی در برابر بنیادگرایی و تروریسم مذهبی ایجادشده میداند، خوانش نقادانة حمید، تغییر نگرش ایالات متحده را نسبت به مهاجران مسلمان پس از یازده سپتامبر متقدم بر بنیادگرایی و تروریسم میانگارد، نه متاخر آن. بهعبارت دیگر، روایت بهحاشیهراندهشده و اغلب ناشنیدة یک نویسندة مهاجر مسلمان از تحولات پسایازده سپتامبر، آمریکا را عامل ایجاد بنیادگرایی و تروریسم در جهان میبیند و نه قربانی آن. بازخوانی حمید از تغییر پارادایم غربی در مواجهه با مهاجران مسلمان، بنیادگرایی و تروریسم پس از یازده سپتامبر، از منظر چنگیز، قهرمان رمانش، به تصویر کشیده میشود. بازخوانی حمید از این تغییر رویه در سه محور بررسی میشود و او سه دوگانة مهم را در رمانش ساختارشکنی میکند: آمریکای جهانوطن/ملیگرا، بنیادگرایی مذهبی/اقتصادی، تروریسم نظامی/اقتصادی. مقاله بر این نکته تاکید دارد که بنیادگرایی و تروریسم پیش از آنکه انگارههایی دینی و مذهبی باشند مفاهیمی اقتصادیاند و ایالات متحده نیز پیش از آنکه قربانی آنها باشد عامل ایجاد آنهاست.
Abstract
Due to its diasporic features and being 'in-between' competing Pakistani-American discourses, Mohsin Hamid (1971--)'s The Reluctant Fundamentalist (2007) has the potential to deconstruct the dominant perceptions about influential incidents like the September 11, 2001 terrorist attacks on the World Trade Center. The major concept which is dislodged in this novel is the paradigm shift which occurs in the West and especially the United States after the event. The United States claims that its strategic alteration toward the Muslim immigrants in the post 9/11 era is a reaction against the fundamentalism and terrorism engendered by them; whereas, Hamid's critical reading against the grain, regards the post 9/11 alterations in the reception of Muslim migrants as anterior to the global fundamentalism and terrorism, rather than posterior to them. Put differently, the marginalized and oft-neglected narrative of a Muslim migrant author of the post 9/11 tumults, recognizes the United States as the origin of the global fundamentalism and terrorism and not the victim of them as widely claimed. The redefinition of this change in American policies in post 9/11 is depicted through the perspective of Changez, the novel's protagonist. He is a Muslim Pakistani young man, a Princeton graduate, and employed by a prosperous economic company. Hamid's redefinition of the post 9/11 paradigm shift is investigated along three axes and three important binary oppositions are deconstructed in his novel; the cosmopolitan/nationalist United States, the religious/ economic fundamentalism, and the military/economic terrorism.
ملخص الجهاز:
بازخواني تغيير پارادايم پسايازده سپتامبر در رمان دياسپورايي بنيادگراي ناخواسته اثر محسن حميد فرح قادري (گروه زبان و ادبيات انگليسي، دانشگاه اروميه ، اروميه ، ايران ) انسيه درزي نژاد (پژوهشگر مستقل ، اروميه ، ايران ) کريم صادقي * (گروه زبان و ادبيات انگليسي، دانشگاه اروميه ، اروميه ، ايران ) چکيده رمــان بنيــادگراي ناخواســته (٢٠٠٧) اثــر محســن حميــد بــه ســبب ويژگيهــاي دياســپورايياش و واقــع شــدن در ميــان گفتمان هــاي رقيــب آمريکــايي پاکســتاني، ميتوانـد بسـياري از انگاره هـاي رايـج را در مـورد وقـايع تأثيرگـذاري همچـون حملـات انتحاري يـازده سـپتامبر ٢٠٠١ بـه سـازمان تجـارت جهـاني واکـاوي کنـد.
در حـالي کـه آمريکـا تغييـر رويکـرد خـود را در برخــورد بــا مهــاجران مســلمان در بــازة پســايازده ســپتامبر، واکنشــي در برابــر بنيــادگرايي و تروريســم مــذهبي ايجادشــده ميدانــد، خــوانش نقادانــۀ حميــد، تغييــر نگرش ايالات متحـده را نسـبت بـه مهـاجران مسـلمان پـس از يـازده سـپتامبر متقـدم بـر بنيـــادگرايي و تروريســـم ميانگـــارد، نـــه متـــأخر آن .
٤. نتايج و بحث مقالــۀ پــيش رو رمــان بنيــادگراي ناخواســته را از منظــر ايــن نگــاه دوم تحليــل ميکنــد و بر اين بـاور اسـت کـه چنگيـز در اثـر سياسـت هاي تبعيض آميـز، اسـتثماري، و منـزويکننـدة ايالات متحـده به صـورت ناخواسـته مبـدل بـه بنيـادگرا ميشـود.
چنگيـز معتقـد اسـت کـه بـا وجـود اينکـه شـايد ريـش تنهـا يـک مـدل آرايـش صورت باشـد و اهميـت چنـداني نداشـته باشـد، ولـي ايـن مسـئله بـراي شخصـي بـا رنـگ پوسـت او در آمريکـا بـه شـدت اهميـت پيـدا ميکنـد (حميـد، ٢٠١٢، ص .
Globalization, US imperialism and fundamentalism: A study of Mohsin Hamid's The Reluctant Fundamentalist.