خلاصة:
لازمه توسعه همه جانبه، حضور زنان و نقش آفرینی در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل تجارب زیسته زنان از موانع و چالشهای پیشروی نقش آفرینی در سیاستگذاری عمومی در کشور نگارش یافته است. روش تحقیق حاضر، کیفی- پدیدارشناختی بود و بدین منظور با 33 زن شاغل در مناصب مختلف شهر قم با روش نمونهگیری هدفمند مصاحبههای عمیق و نیمه ساختاریافتهای انجام گرفت. تحلیل دادهها به 44 مفهوم اولیه و 12 مضمون محوری منجر شد. مضامین اصلی «کلیشههای جنسیتی»، «قرائت مردانگی از زنان»، «چالشهای حقوقی/مدنی»، «مشاغل با برد محدود»، «ذائقه مردان»، «خشونت نمادین»، «چالشهای حین و پسا منصبی»، «نحوه مشارکت»، «ناکارآمدی مضاعف سیاسی»، «تله فقر نهادی»، «مختصات روانشناختی» و «فقر نظری و تجربی» بودند که در نهایت میتوان این مضامین را در سه محور کلان متن(ساختاری)، فرا متن(رفتاری) و زیر متن(فردی) نسبت داد.
Women’s presence and the role they play in various political, economic, social, and cultural areas are necessary for comprehensive development. The role women play in the society and their approach to this role have always been one of the challenges and concerns of society, especially for women themselves. The purpose of this study is to analyze the women's lived experiences of the obstacles and challenges faced by those playing roles in public policy making in the country. This is a qualitative phenomenological study. Therefore, 33 working women in different occupational positions in Qom were sampled and interviewed through purposeful in-depth and semi-structured interviews. To examine the reliability of the study, two strategies of reviewing and re-reading and the ideas of experts outside the study were used. Data analysis led to 44 basic concepts and 12 core themes. The main themes consist of “gender stereotypes”, “masculine interpretations of women”, “legal/ civil challenges”, “limited-range jobs”, “men's taste”, “symbolic violence”, “intra and post appointment challenges”, “participation method” , “excessive political inefficiencies”, “institutional poverty traps”, “psychological coordinates” and “theoretical and empirical poverty”, which can eventually be classified into three textual (structural), meta textual (behavioral) and sub-textual (individual) categories.
ملخص الجهاز:
محمدي (١٣٩٦) در خصوص عوامل فرهنگي مؤثر در توسعه ايران نشان داد اکثريت ايرانيها معتقدند نهايتاً جاي زن در خانه است و بر اين باورند که مديريت امور را نميتوان به دست زنها سپرد و چون احساساتي هستند، روي قضاوتشان نميتوان حساب کرد چنين پيش فرضهاي سنتي و بسيار عقب مانده، بستري بس دشوار براي زنان حتي در زندگي روزمره و عادي ايجاد ميکند چه رسد به اينکه بتوانند در عرصه هاي مديريتي و سياست گذاريها ايفاي نقش جدي داشته باشند.
واسه همسرم زن مورد علاقه اينه همش خونه باشي، جوري که دوس داره بپوشي، و هرجا خواست همراهيش بکني و خلاصه طبق ميلش رفتار بکني زن ايده آل مردا جوري هستند دوس ندارن زنها از نظر کاري دور از محل خونه باشن زن دسترس پذير من ي بار فرصتي فراهم شد ي منصب سياسي بالا در استان کشور بم ذائقه مردانه بدن ولي ب مقاومت شوهرم و حتي نزديکام روبرو شدم استنباطم اين بود شوهرم دوس نداشت من قدرت سياسيم بالاتره از او بره و ي فرو شغلي بهانه ديگه مي آورد مردان دوس دارن زن علاوه بر شغل کاريش و حتي قبل اون توي خونه همه کارهاي خونه از نان گرفتن تا هزار کار ديگه فقط با خانم باشه خدمتکار خانگي من شوهرم خيلي حساسه با مرداي زيادي رابطه اجتماعي داشته باشم الان بنابر شغلم بد نيستم ولي اون ميگه واسه ارتقا حق ندارم چون باعث ميشه خيلي مشکلات پيش بياد ديگران جوري نگاه کنن خلاصه ظن باطل سو ظن ديگه که من با اين قضيه موافق نيستم بيشتر اوقات برنامه هاي رسانه ها جوري هستند که به جاي اونکه زن رو تشويق کنند سرکوب ميکنن جوري ديگه بگم همين ببين به جاي اينکه مثلا توانمنديهاي زنان در اداره سياسي و مديريتي بگن ، سعي گزينش گري ميکنند اين ها رو پنهان کنن و مردها رو قهرمان سياست نشون بدن ي بار برنامه اي بود اتفاقا زني که مهمان برنامه بود شغل بالايي در کشور داشت مجري به جاي اينکه بگه چطور شد مديري در رده بالاي کشور شدي...