خلاصة:
انسانها در طول تاریخ سه نظام اجتماعی کوچنشینی، روستانشینی و شهرنشینی را با اوضاع و شرایط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی گوناگونی تجربه نموده که به سبب توانایی محدود نظام قبلی در رفع نیازهای بشر، نظام اجتماعی جدید پا گرفته است. جامعه عشایری ایران به عنوان یک واقعیت اجتماعی، بخشی از ساختار تاریخی سیاسی و فرهنگی و عضو فعال از پیکره جامعه ملی است و نقش آن در تامین مواد پروتئینی و سایر فرآوردههای لبنی قابل توجه است. این در حالی است که بررسیهای انجام شده حاکی از آن است که الگوی معیشت عشایری با بحران مواجه است. در صورتی که این ناپایداری بدلیل عدم برخورداری ادامه یابد، توسعه ملی نیز به خطر خواهد افتاد. لذا شناسایی شیوه مناسب سکنی گزینی، یک مرحله حساس و مهم برای توسعه پایدار عشایر محسوب میگردد. از این رو این تحقیق به منظور انتخاب مناسبترین شیوه سکنیگزینی که بتواند پایداری معیشت عشایر ایلام را فراهم کند با روش تحقیق کمی و کیفی صورت گرفته است. با توجه به مکتب کد گذاری اشتراوس و کوربین تجزیه و تحلیل دادههای کیفی در راستای استراتژی گراندد تئوری در قالب 3 مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرمافزار maxqda انجام پذیرفت. سپس مدل نهایی معیارهای پایداری معیشت عشایر تبیین گردید و بر اساس این مدل و پیشینه پژوهش، پرسشنامه فاز کمی تحقیق طراحی گردید. نمونه آماری در بخش کیفی 14 نفر از تسهیلگران و خبرگان عشایر و در بخش کمی 9 نفر از خبرگان وکارشناسان بودند. دادههای مورد نیاز توسط پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه باز جمعآوری گردید. نتایج تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل سلسلهمراتبی و نرمافزارEXPERT CHOICE2000 نشان داد که شیوه کوچنشینی دارای بالاترین اولویت بوده است.
ملخص الجهاز:
از آنجا که براي ساماندهي و توسعه زندگي عشاير، شناسايي مناسب ترين شيوه سکنيگزيني از ضروريات تام است ، لازم است با الهام از شرايط جغرافيايي طبيعـي حـاکم ، باورهـاي اجتمـاعي، شرايط سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي منطقه ، راهکارهايي يکپارچه ارائه و اقدامات مناسب انجام گيرد تا شکاف بين سطح زندگي اين جامعه با جوامع روستايي و شهري بيش از پيش گسترده نشود(علي پور و حجت ،١٣٩٠: ١٤٩).
نوروزي و محموديان (١٣٩٤) در مورد بررسي تطبيقي شاخص هاي اقتصادي و اجتماعي عشاير اسکان يافته و اسکان نيافته شهرستان کوهرنگ به اين نتيجه رسيدند که تفاوت قابل توجه بين دو گروه در شاخص هاي اجتماعي مانند مشارکت ، آموزش ، امنيت اجتماعي، بهداشت و درمان است .
در اين تحقيق ابتدا از طريق گراندد تئوري معيارهاي توسعه پايداري معيشت عشاير مورد شناسايي قرار ميگيرند، سپس با استفاده از روش پيمايش و از طريق ابزاري بنام پرسشنامه ، معيارها کد گذاري و اولويت بندي ميشوند و با استفاده از تحليل سلسله مراتبي با هم بصورت دو به دو مقايسه ميگردند و در نهايت شيوه مناسب سکنيگزيني عشاير به عنوان الگوي مناسب معرفي ميشود.
معيارهاي پايداري معيشت عشاير در اين تحقيق جهت شناسايي شيوه سکنيگزيني مناسب از روش تحليل سلسله مراتبي استفاده گرديده است .