خلاصة:
هدف
هدف اصلی این پژوهش درک ابعاد و نشانگرهای طفرهروی اجتماعی و کاوش عوامل اثرگذار بر آن در بخش دولتی صنعت پالایش و پخش نفت بود.
طراحی/ روششناسی/ رویکرد:
پژوهش حاضر دارای صبغه ترکیبی است، بخش کیفی آن با استفاده از روش تحلیل مضمون و متعاقب آن بخش کمی براساس الگوی شناسایی شده در بخش کیفی انجام شد. در بخش کیفی از ادبیات موضوع و مصاحبههای نیمه ساختارمند استفاده شد، مصاحبهها به صورت هدفمند و با روش گلوله برفی با کارشناسان خبره صنعت صورت و در بخش کمی پرسشنامهای براساس الگوی استخراجی طراحی و توسط اعضای شاغل با روش نمونهگیری خوشهای تکمیل شد.
یافتههای پژوهش:
در نتیجه تحلیل دادهها؛ هشت نشانگر، دو بعد (کفایتی و رقابتی) و پنج عامل اثرگذار (کاری، فردی، سازمانی و مدیریتی، گروهی و اجتماعی) شناسایی شد که در بخش کمی از طریق روش معادلات ساختاری اعتبار و صحت الگوی بدست آمده مورد تایید قرار گرفت.
محدودیتها و پیامدها:
بخش کیفی مبتنی بر پارادایم تفسیری است و در این بخش ذهنیت پژوهشگران و پیشفرضهای آنان در استخراج مفاهیم تاثیرگذار بوده است، و در بخش کمی طولانی بودن پرسشنامه پژوهش و ماهیت مقطعی دادهها قابلیت اعتماد نتایج را کاهش میدهد.
پیامدهای عملی:
کاهش تلاش افراد در گروهها به نسبت کار انفرادی (طفرهروی اجتماعی) یکی از مشکلات شایع گروههای کاری است. شناسایی ماهیت و عوامل اثرگذار بر آن میتواند در سیری یادگیرنده موجب کاهش این پدیده مخرب در سازمانها شود.
ابتکار یا ارزش مقاله:
این پژوهش با بررسی مفهومسازی طفرهروی اجتماعی و طیف وسیع عوامل اثرگذار بر این پدیده در فضای کار سازمانی به پژوهشهای این حوزه میافزاید.
Purpose: The main purpose of this research was to understand the dimensions and indicators of social loafing and to explore the factors affecting it in the public sector of the oil refining and distribution industry.
Design/Methodology/Approach: The present study has a mixed approach, the qualitative part of which has been done by thematic analysis method, and the quantitative part has been done according to the pattern identified in the qualitative part. In the qualitative part, subject literature and semi-structured interviews were used, purposeful and snowball interviews were done with industry experts and in quantitative part a questionnaire was designed based on extractive pattern and completed by public sector employees in the industry using cluster sampling method.
Research Findings: As a result of data analysis, eight indicators, two dimensions (adequate and Competitive) and five factors (work, individual, organizational and managerial, group and social) were identified, which were confirmed in quantitative part by validity and accuracy of structural equation modeling.
Limitations & Consequences: The qualitative part is based on the interpretive paradigm and in this section, researcher’s mentality and their assumptions have been influential in extracting the concepts, the length of the research questionnaire and the cross-sectional nature of the data reduces the reliability of the results.
Practical Consequences: Reduction individual effort in groups compared to individual work is a common problem in workgroups. Identifying the nature and factors affecting it can reduce this destructive phenomenon in organizations.
Innovation or value of the Article: This study adds to the research by examining the conceptualization of social loafing and the wide range of factors influencing this phenomenon in the organizational workplace.
ملخص الجهاز:
اين امر اعتبار پژوهش هايي که در محيط هاي کنترل شده آزمايشگاهي و يا در ميان گروه هايي از دانشجويان و دانش آموزان صورت گرفته است را به جهت تفاوت هاي قابل توجهي که ميان گروه هاي کاري (به معناي افرادي که براي تکميل يک وظيفه در سازمان دور هم جمع ميشوند )٢٠٠٨ ,Judge &Robbins () با ساير انواع گروه ها از لحاظ عضويت ، شرايط انتخاب ، شرايط کنترل و طول عمر وجود دارد )٢٠٠٢ ,Camp &Ettington )، محدود ميسازد که همين موضوع موجب شده است مطالعات اين حوزه از گستره وسيع عوامل اثرگذار بر اين پديده غافل شوند و تنها بر برخي عوامل متمرکز شده باشند (٢٠٠٧ ,Anderson &Klehe ).
, 2004 غالباً سه علت کلي براي طفره روي اجتماعي عنوان ميشود ( Translated ,٢٠١٧ ,Forsyth by Firoozbakht, Ghanadan): الف ) وقتي افراد احساس ميکنند کسي کارشان را ارزيابي نميکند از تلاش هاي خود ميکاهند؛ اما وقتي تلاششان به چشم ميآيد دچار دلهره ارزيابي ميشوند؛ ب ) اعضاي گروه از يکسو مايل هستند به گروه کمک کنند به اهدافش برسد و از طرفي ميخواهند بر اهداف خود متمرکز باشند، به همين دليل کمتر کار ميکنند؛ اما در پاداش هاي گروه به يک اندازه شريک ميشوند؛ پ ) محصول گروه ، نتيجه مشارکت فردي اعضا و به ندرت قابل ثبت است ؛ به همين دليل اعضا در ارزيابي به حدس روي ميآورند و به اين تصور گرايش دارند که گروهشان عملکرد مؤثري دارد.