خلاصة:
محمدبنیعقوب کلینی یکی از نامآورترین محدثان شیعه و کتاب وی، «کافی» از مهمترین نگاشتههای حدیثی است. راهیابی روایات راویان ضعیف به این کتاب بهویژه در مباحث پیراامامتی بخشی از این دست آموزهها را مورد تردید یا انکار قرار داده است. بازخوانی دقیق مفهوم «وثاقت» از نگاه دانشمندان رجالی شیعه به روشنی حکایت از آن دارد که کافی و دادههای حدیثی آن در مجموع، از دیدگاه نجاشی و دیگر دانشیان رجال معتبر است. این حقیقت با توجه به واژگان توصیفی به کار رفته دربارۀ کلینی به همراه در نظر داشتن شاخصهای تاثیرگذار در مفهومگیری از این واژگان، تاکید بیشتری مییابد. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی تلاش شده اعتبار و استحکام همه جانبۀ کتاب کافی به گونهای روشن ارائه شود.
ملخص الجهاز:
پیشفرضهای تحلیل توصیفات رجالی؛مطالعه موردی اعتبار کافی سیدعلیرضا حسینی شیرازی، عباس مفید چکیده محمدبنیعقوب کلینی یکی از نامآورترین محدثان شیعه و کتاب وی، «کافی» از مهمترین نگاشتههای حدیثی است.
خاستگاه علمی شیخ طوسی و نجاشی که از مهمترین داوران کتاب کافی هستند همین بغداد است که با شاخصههای عقلگرایی و حساسیت در موشکافی از آموزههای دینی -بهویژه آموزههای- کلامی بالنده شده است.
نکته قابل توجه آن است که بیشتر این چهرههای درخشان از پرتألیفترین راویان هستند و نگاشتههای حدیثی فراوانی از خود به یادگار گذاشتهاند؛ اما در میان همه این چهرهها نجاشی در یادکرد کلینی از وصف قابل اعتمادترین و استوارترین استفاده میکند و این وصف را برای هیچ کدام از شخصیتهای پیشگفته به کار نمیبرد: «شیخ أصحابنا فی وقته بالری و وجههم و كان أوثق الناس فی الحدیث و أثبتهم».
با توجه به این نمونهها و موارد فراوان دیگر میتوان گفت بررسی محتوایی مهمترین عامل پذیرش یا عدم پذیرش آموزههای کلامی است که در طول تاریخ حدیث شیعه به فراوانی به چشم میخورد.
جمعبندی و نتیجهگیری توجه به شاخصهای هفتگانه پیشگفته (نزدیکی یا دوری زمان نگارش کتاب به معصوم، حجم آموزههای راه یافته به کتاب، تک یا چند بعدی بودن کتاب، خاستگاه علمی داوران کتاب، بازه زمانی فعالیت فرهنگی نگارنده، معیار داوری و مفهومشناسی واژگان راه یافته و عبارتهای توصیفی به کار رفته در مورد راویان) و تأثیرگذار در مفهومگیری از واژههای توصیفی راه یافته به یادکرد راویان بیانگر این حقیقت است که کتاب کافی از نگاه نجاشی و دانشیان رجال در بالاترین سطح از استواری و استحکام قرار داشته و نقطه گویا و روشنی که به انحراف در آموزههای اعتقادی بیانجامد از نگاه نجاشی در این کتاب وجود نداشته است.