خلاصة:
با ظهور اسلام، هر روز که بر شکوه اسلام و قدرت مسلمانان افزوده میشد، یهودیان عصر پیامبر(ص) که وجود دین آسمانی جدید را برنمیتافتند، از روشهای خاصی برای رویارویی و مقابله با پیامبر(ص) بهره میجستند. از این رو، شروع به شبههپراکنی و معارضات زبانی کردند. «معارضات زبانی» تمام رویاروییهای غیرنظامی پیامبر(ص)، یعنی تمام شبههپراکنیها، جوسازی و طرح اتهامات را در بر میگیرد. در قرآن کریم، برخی معارضات به طور مستقیم (همراه با پاسخهای آنها) و برخی معارضات به طور غیرمستقیم ذکر شدهاست. همچنین، گاه از شأن نزولها و گاهی از پاسخهای قرآنی پی به معارضة یهود برده میشود. در این پژوهش، به بررسی هر دو نوع شبهه خواهیم پرداخت.
With the advent of Islam, every day that the glory of Islam and the power of Muslims increased, the Jews of the time of the Prophet (pbuh), who did not embrace the existence of a new heavenly religion, used special methods to confront and confront the Prophet (pbuh); Hence, they began to spread suspicion and linguistic contradictions; "Language contradictions " include all of the Prophet's (pbuh) civilian confrontations, that is, all suspicions of spying, espionage, and accusations. Some of the contradictions are mentioned directly in the Holy Quran along with their answers, ie their doubts and answers are mentioned together and some of the contradictions are indirectly mentioned; sometimes the revelations and sometimes the Qur'anic answers reveal the Jewish opposition. In this study, we will examine both types of suspicions.
ملخص الجهاز:
، ج ١: ٨٦)؛ زيرا از ظاهر داستان روشن است که آن ها نسبت به شبهۀ خود علم ندارند و نمي توانند ثابت کنند چنين وعده اي از خدا گرفته اند و در کتاب خود نيز مطلبي در تأييد اين شبهه ندارند؛ لذا آيه در سياق انکار و توبيخ ، ادعاي آنان را ابطال مي کند» (طباطبائي، ١٣٧٢، ج ١: ٢١٨).
ه) رابطۀ پاداش و کيفر با عمل انسان قرآن مجيد در آخرين پاسخ به يهوديان ، در آيۀ ٢٥ سورة آل عمران که ميفرمايد: {فکيف إذا جمعْناهمْ ليوْمٍ لا ريب فيه و وفّيتْ کلّ نفْسٍ ما کسبتْ و همْ لا يظْلمون : پس چگونه خواهد بود (حالشان )، آنگاه که آنان را در روزي که هيچ شکي در آن نيست ، گرد آوريم و به هر کس (پاداش ) دستاوردش به تمام (و کمال ) داده شود و به آنان ستم نرسد؟}، خط بطلاني بر خيال باطل آنان مي کشد و مي گويد: «پاداش و کيفر قيامت ، نجات و بدبختي در جهان ديگر، تنها بستگي به اعمال خود انسان دارد، نه پندارهاي واهي و خيالات باطل » (طوسي، بيتا، ج ٢: ٤٢٨؛ طبرسي، ١٣٧٢، ج ٢: ٧٢٤ و مکارم شيرازي، ١٣٧٤، ج ١: ٢٧٤).