خلاصة:
بومگرایی [1] در ادبیات بر روابط و پیوندهای میان ادبیات و جهان پیرامون و طبیعت اطراف تمرکز دارد. شاعران و نویسندگان همواره به طبیعت نگاهی متفاوت داشتهاند و گاهی این نگاه در خلق آثار منظوم و منثور ایشان نقش مهمی را ایفا کرده است. در طول تاریخ، ادبیات بهسان آیینهای منعکسکنندۀ طبیعت بوده و ازفرط نزدیکی به نظر میآید که این دو در هم ادغام شدهاند؛ بدین معنا که ادبیات همواره رسانهای بومفرهنگی و انعکاسدهندۀ نیازهای بشری و طبیعی انسان در رویارویی با محیط وی بوده است. پژوهش حاضر بر آن است تا بومگرایی و چگونگی برخورد با طبیعت را در آثار و اندیشههای دو شاعر/نویسندۀ آرمانخواه ایرانی و آمریکایی، نیما یوشیج (1276-1338 ش. برابر با 1897-1960 م.) و رالف والدو امرسون [2] (1803-1882 م. برابر با 1182-1261 ش.) مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. برایاینمنظور از شعرها و نامههای نیما و نیز از رسالۀ معروف امرسون با نام طبیعت [3] (1836) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که آرمانخواهی نیما و امرسون رابطۀ تنگاتنگی با طبیعت دارد و این روابط بر دایرۀ انسان-خدا-طبیعت-عدالت میچرخد و به نظر میرسد هر دو شاعر طبیعت را منبع اصلی آرمانهای انسانی تصور میکنند. نکتۀ مهم دیگر این است که آرمانگرایی نیما بر عدالت اجتماعی استوار است و آرمانخواهی امرسون بر خودسازی، اگرچه هر دو شاعر کموبیش در بخشهایی از این محورها به هم نزدیک شده و کاملا شبیه به نظر میآیند. شیوۀ به کار گرفته شده در این تحقیق از نوع کتابخانهای و به شکل تحلیلی-توصیفی و با تکیه بر مکتب آمریکایی در پژوهشهای تطبیقی میباشد.
ملخص الجهاز:
ِ پژوهش حاضر با بهره گيري از مکتب آمريکايي در پژوهش هاي تطبيقي و به روش کيفي و کتابخانه اي و نيز تحليلي -توصيفي در صدد يافتن پيوندهاي فکري و نظري نيما يوشيج و رالف والدو امرسون است تا نشان داده شود چگونه دو شاعر/نويسنده از دو فرهنگ و زبان مختلف تمايلات طبيعت گرايانه و بوم گرايانۀ نزديکي دارند.
بهمن زرين جويي در پژوهش ديگري با عنوان "گفتمان ديگرشدن طبيعت : خوانش بوم گرايي پسااستعماري موجودات ِ ِ وحشي کمياب در رمان امواج گرسنه اثر آميتاو گوش " به نقد و بررسي اثر نويسندة ِ نـقـد زبـان و ادبـيات خـارجـي دوره هفدهم ، شـمــاره ٢٤ ، بهار و تابستان ١٣٩٩ ٢٤٩ Ecocriticism and its Refection in Works and Thoughts of Nimā Yushij .
نيما به شکل حيرت آوري طبيعت و مظاهر آن را نظير وحوش و حيوانات ، همچون کتاب معرفت الروحي (روانشناسي ) مي داند که بايستي تعاليم آن را آموخت و در زندگاني بشر تعميم داد؛ در نامه اي که در يوش نوشته است ، مي گويد: نـقـد زبـان و ادبـيات خـارجـي دوره هفدهم ، شـمــاره ٢٤ ، بهار و تابستان ١٣٩٩ ٢٦٣ Ecocriticism and its Refection in Works and Thoughts of Nimā Yushij .
مي توان گفت از نگاه نيما معضل بشري نهفته در دوري او از زندگاني ِ طبيعي ، و قهر آدمي با طبيعت است ؛ بدين معنا که ، بشر هرچه از طبيعت دورتر شده و به Critical Language & Literary Studies Vol. 17, NO.