خلاصة:
آیتالله شیخ محمد یعقوبی بارزترین شاگرد آیتالله سید محمدصادق صدر معروف به صدر دوم است که پس از شهادت صدر در سال ۱۹۹۹ میلادی رهبری بخشی از جریان صدر را بر عهده گرفته است. یعقوبی همانند استادش معتقد به ولایت عامه فقهیان است. او که در مقام نظریه، همانند امام خمینی& تنها فقیه را حاکم مشروع در عصر غیبت میپندارد، در مقام عمل تلاش میکند آن را در محیط عراق و در عطف به دولت فراگیر ملی آن کشور بازتفسیر نماید. خوانش این نظریه در محیط کشور عراق که عملا فقیه همانند ایران مبسوط الید نیست، میتواند ابعاد تازهتری از نظریه ولایت فقیه را مطرح سازد. آیتالله یعقوبی درباره حکومت به دو گونه پرداخته است: یکی سلبی و دیگری ایجابی. مراد از بحث سلبی اتخاذ مواضع منفی در برابر حکومتهای نامطلوب است که تقریبا شبیه مباحث سایر فقها در این مبحث است. گرچه در بحث ایجابی همانند برخی فقها از نظریه ولایت عامه فقیهان دفاع میکند، او تلاش میکند آن را در نسبت با برخی مفاهیم جدیدی مثل تحزب و نیز شرایط خاص عراق بازتعریف کند. بیتردید نظریه ولایت عامه فقیهان در ایران میتواند با آنچه در عراق میگذرد، متفاوت باشد. شناخت تمایزات محیطی میتواند در تحلیل متنوع نظریه ولایت فقیه ارزشمند باشد. هدف این مقاله تبیین نظریه ولایت فقیه در محیطی متفاوتتر از عراق است تا ظرفیتها و امکانات آن در آن جامعه مورد بررسی قرار گیرد. روش این مقاله نیز توصیفی است؛ زیرا در پی ارایه گزارش و روایتی مبسوط و ساختار یافته از نگرش آیت الله یعقوبی از حاکم اسلامی است. نتایج این بررسی نشان میدهد که نظریه انتصابی ولایت فقیه وی در مقام عمل به نظارت روحی تقلیل مییابد و شرایط خاص عراق او را واقع بینانهتر مینماید.
Ayatollah Sheikh Mohammad Yaqoubi is the most prominent student of Ayatollah Seyyed Mohammad Sadegh Sadr, known as Sadr II, who has taken over the leadership of part of the Sadr movement since Sadr's martyrdom in 1999. Ya'qubi, like his teacher, believes in the public authority of the jurists. In theory, he, like Imam Khomeini, considered that the only jurist is to be the legitimate ruler in the age of occultation. Reading this theory in the context of Iraq, where the jurisprudent is not practically as extensive as in Iran, can introduce newer dimensions of the theory of Velayat-e-Faqih. Ayatollah Yaghoubi had dealt with the government in two ways: One negative and the other positive. Negative discussion refers to taking a negative stance against undesirable governments, which is almost similar to the arguments of other jurists in this regard. Although in a positive discussion, like some jurists, he defended the theory of the popular guardianship of the jurists, he tried to redefine it in relation to some new concepts such as partisanship and the specific circumstances of Iraq. Undoubtedly, the theory of the popular guardianship of the jurists in Iran can be different from what is happening in Iraq. Understanding environmental differences can be valuable in the diverse analysis of the theory of Velayat-e-Faqih. The purpose of this article is to explain the theory of Velayat-e-Faqih in a different environment from Iraq that its capacities and possibilities in that society should be examined.The method of this article is descriptive; that is why it seeks to present a detailed and structured report and narration of Ayatollah Yaghoubi's view about the Islamic ruler. The results of this study showed that His appointive theory of Velayat-e-Faqih is reduced to spiritual supervision in practice, and the special circumstances of Iraq make him more realistic.
ملخص الجهاز:
آنچه در اینجا باقی میماند، آن است که آیتالله یعقوبی در چه موارد خاصی قائل به «رخصت» از جانب «صاحب حق مشروع» است تا تخصصاً از حرمت ذاتی گفتهشده خارج شوند؟ در پاسخ به این پرسش ایشان به بیان چند مورد اشاره میکند که امام× در اینگونه موارد اذن همکاری دادهاند؛ البته به شرط اطمینان به عدم مخالفت شرعی دیگری که ممکن است به هنگام همکاری مبتلی گردد: پذیرش منصبی که مصالح جامعه اسلامی در آن تأمین و حوائج مؤمنان در ضمن برآورده میگردد (یعقوبی، 2015م (الف)، ص 110).
اما آنچه در تحلیل پایانی آیتالله یعقوبی از موارد گفتهشده اهمیت دارد، آن است که از نظر او پذیرش برخی مناصب و نیز همکاری با دولت جور نیازمند نظر فقیه جامع الشرایط است و تنها اوست که میتواند به نیابت از امام× چنین موارد را مجاز بداند و به انجام عملی در حکومت جائر رخصت دهد (یعقوبی، 2015م (الف)، ص 110).
فقیهان عادل چه بخواهند و چه نخواهند از سوی شارع به ولایت منصوب شدهاند و درصورتیکه شرایط مهیا باشد و به اصطلاح مبسوط الید باشند، موظفاند تصدی امور سیاسی و اجتماعی جامعه را بر عهده گیرند و بر مردم نیز واجب است به یاری آنها بشتابند (یعقوبی، 2015م (الف)، ص 228).
Capacities of Imam Khomeini's foundations on the construction of reason for political jurisprudence Hadi Jalali Asl Received: 12/04/2019 Accepted: 05/07/2020 Abstract One of the most important topics in the science of the principles of jurisprudence is the tradition or the construction of reason; because it is both a way to prove the most important arguments of jurisprudence, such as the news of individuals and appearances, and it is also directly in the path of jurisprudential inference; therefore, over time, Its place in jurisprudence, and especially in political jurisprudence, has become more prominent.