خلاصة:
مبدا گاهشماریهای رسمی و مکتوب در میان همة ملتها و اقوام بر مبنای رویدادهای مهم و وقایع
تاثیرگذار در سطح ملی تعیین میشده است. ساختار این شیوة مبداگزینی در جوامع بشری ثابت بوده و
بسته به توانمندی آن جامعه از سطح محلی تا فراملیء مبادی انتخابی آن جامعه نیز میتوانست از سطح
محلی تا فراملی گسترش یابد. همین ساختار در سطح یک جامعة کوچک نیز میتوانست در اذهان یک تا
نهایت چند نسل از مردم همان جامعه تبدیل به مبدا زمان سنجی جهت مهار و تعیین زمان گردد و نسبت
به سالها و وقایع پیش و پس از خود معیار و شاخصة سنجش قرار گیرد. این دسته از وقایع که عموماا
با پیشوند یا پسوند «سال» در میان عامة مردم بیان میشوندء میتوان با نام «مبدا تاریخگذاری عامه» یا
«سالهای عامه» نامگذار ی و شناسایی کرد.
«تاریخگذاری» به معنای «تعیین تاریخ و زمان وقوع یک واقعه یا دانش تعیین تاریخ وقایع و
رویدادهای تاریخی» است. لغت «عامه» نیز در پیوند با همة مردم جامعه از بالاترین سطح تحصیل و
رفاه اجتماعی و اقتصادی تا پایینترین آنهاست و با لفظ عامیانه تفاوت دارد. وند «سال» هم ممیزهای
مهم در تشخیص و تفکیک وقایع تاثیرگذار در جوامع بشری است.
در مناطق سرحدی استانهای مازندران و سمنانء «سالهای عامه» متعددی رواج دارد که در گفتار
حاضر به یکی از آنها با نام «هیوشمندی سال» پرداخته میشود.
ملخص الجهاز:
در گرمسار: «سال وبايي» (سال شيوع بيماري وبا در سال ١٢٧٨)، «سن گيري سـال » (سال ١٢٩٥ و شيوع آفت سن در محصول گندم )، «سال قحطي» (سـال بـروز قحطـي و بالا رفتن قيمت نان از ده شاهي به يک تومان در سال ١٢٩٧)، «سال صد تمنـي» (سـال افزايش قيمت گندم براي هر خروار يک صد تومان )، «سـال سـربازگيري» (سـال ١٣٠٤)، «سال پنج هزاري» (سال قيمت گندم به قرار هريک من ، پنج هزار يا پنج قـران )، «هفـت و چهل روز برفي» (بارش هفت روزة بـرف و مانـدگاري چهـل روزة آن در سـال ١٣٢٠)، «چکي سال » (سال ١٣٤٢ و صدور پروانۀ تعليف به سبب ملي شدن جنگـل هـا و مراتـع ) (طباطباييفر، ١٣٨١: ١٧٢- ١٧٣؛ شاه حسيني، ١٣٨٥: ٢١٥- ٢١٧)؛ در روستاي ارميـان از توابع شهر ميامي استان سمنان : «سال بندري» (مرگ ٦٨ نفر از اهالي روستاي ارميـان در مهاجرت کاري به شهرسـتان بنـدرگز بـه سـال ١٣٠٥ يـا ١٣٠٦)، «سـال ترکمـاني» (کشـته شـدن چنـد نفـر از اهـالي ارميـان در حملـه تـرکمن هـا در اواخـر دورة قاجـار) (شاه حسيني، ١٣٩٤: ٢٩)؛ در روستاي سطوه از شهرستان شاهرود: «سال برفي» (حـدود سال ١٣١٠ و بارش شديد برف )، «سال بلوايي» (سال ١٣٢٠ و تبعيد رضا شـاه و هـرج و مرج در کشور)، در طرود شاهرود «سال زلزله » (سال ١٣٣١ و وقوع زلزله بـه بزرگـي ٧,٢ ريشتر)، «سال سه تا بز صد تومن » (سال ١٣٤٩ که بـه علـت خشـک سـالي قيمـت سـه رأس بز به صد تومان رسـيد)، «سـالي کـه در تيـر مـاه بـرف آمـد» (تـاريخ نامشـخص ) (طباطبايي، ١٣٩٨: ٤٠٦)؛ در مناطق سرحدي مازندران و سمنان : «اميـر اولجـه هـاکرده سال » (اشاره به قشون کشي اميراعظم قاجار حاکم استرآباد و قـومس بـه روسـتاي پـرور) (گودرزي، ١٣٩٢: ٣٧- ٤٢)، «هوشمندي سال » (نگاه کنيد بـه همـين گفتـار)؛ در ميـان ايل سنگسر در استان سمنان : «بلوايي سال » (سال مربوط به جنگ جهـاني دوم )، «آولـي سال » (سال شيوع آبله ) (گفتگو با: حسن پاکزاديان ).