خلاصة:
علل و نتایج تشیع سلطان محمّد خدابنده در منابع تاریخی شرق جهان اسلام به‌ویژه در منابع ایرانی بازتاب گسترده‌ای داشته است. ابن رضوان مالقی (متوفای782) و ابن ازرق غرناطی (متوفای896) دو عالم برجسته سیاست‌نامه‌نگار اندلسی در غرب جهان اسلام از طریق رحله ابن بطوطه با این ماجرا آشنا شدند. آن دو نه از منظر تاریخ‌نگارانه، بلکه در مقام تخطئه و تقبیح این رویداد از موضع عالمان سیاسی که در پی تصحیح امور و تبیین نظام سیاسی مطلوب اسلامی بر اساس قرائت خاص اسلام سنی مالکی بودند، به این موضوع پرداخته‌اند. سؤال اصلی پژوهش این است که گرایش سلطان محمّد خدابنده به تشیع چه بازتابی در اندیشه سیاسی ابن رضوان مالقی و ابن ازرق غرناطی داشته است؟ این نوشتار با بررسی آثار این دو عالم اندلسی نشان داده است که تأثیر جهان‌بینی سنی این دو دانشمند و انگیزه‌های دخیل در تصنیف آثارشان متأثر از فضای سیاسی و اجتماعی غرب جهان اسلام بوده‌است. باورهای اسلامی ابن رضوان و ابن ازرق بر اساس مذهب تسنّن مالکی و نگاه به تشیع به مثابه رفض و بدعت در اسلام، موجب ارائه تصویری منفی از گرایش سلطان محمد خدابنده به تشیع در غرب جهان اسلام شده‌است.
The causes and results of Sultan Mohammad Khodabandehchr('39')s Shiism have reflected widely in historical sources of the Eastern Islamic world, especially in Iranian sources. Ibn Rizwan Maleqi (Died 782 AH) and Ibn Azraq Gharnati (Died 896 AH), two prominent Andalusian policymakers in Islamic western world, acquainted with this story through Travelogue of Ibn Battuta. These two have considered this issue not from a historiographical point of view, but condemning and denouncing this event from the position of political scholars who sought to correct the affairs and explain the desirable Islamic political system based on the Islam specific reading of Maliki. The main question of the study is how Sultan Mohammad Khodabandehchr('39')s tendency towards Shiism reflected in the political thought of Ibn Rizwan Maleqi and Ibn Azraq Gharnati? This article by considering works of these two Andalusian scientists has shown that the influence of Sunni worldview of these two scientists and the motives involved in composing their works have been influenced by political and social atmosphere of Islamic western world. Islamic beliefs of Ibn Rizwan and Ibn Azraq based on Maliki religion and the view to Shiism as heresy in Islam, have presented a negative image of Sultan Muhammad Khodabandeh’s tendency to Shiism in Islamic western world.
ملخص الجهاز:
سؤال اصلي پژوهش ايـن اسـت کـه گـرايش سـلطان محمّـد خدابنده به تشيع چه بازتابي در انديشه سياسي ابن رضوان مـالقي و ابـن ازرق غرنـاطي داشته است ؟ اين نوشتار با بررسي آثار اين دو عالم اندلسي نشـان داده اسـت کـه تـأثير جهان بيني سني اين دو دانشمند و انگيزه هاي دخيل در تصنيف آثارشان متأثر از فضـاي سياسي و اجتماعي غرب جهان اسلام بوده است .
اهميـت موضوع در آن است که اين دو نه به انگيزه تاريخ نگاري بلکه از منظر دو فقيه و مـتکلّم سّني مالکي اندلسي براي تبيين اهداف خود از گرايش سلطان محمّد خدابنده به تشيع و پيامدهاي آن بهره گرفته اند.
مقاله حاضر با مروري کوتاه بر شخصيت ابن رضوان و ابن ازرق و سياست نامه نگـاري ايشان ، بر آن است تا واکنش اهل سنت به ويژه اين دو عالم اندلسي را در قبـال تشـيع سلطان محمّد خدابنده بررسي کند.
از اين رو ابن رضوان مالقي و ابن ازرق غرنـاطي در غـرب جهـان اسلام موضوع شيعه شدن سلطان محمد خدابنده را مورد توجه قرار داده اند.
اما هر دو ايشان عين مطلب ابن بطوطه را تکرار کرده اند که دو عامل کفر سلطان محمد خدابنده و عدم معرفت وي از قواعد دين ، موجب پذيرش دعوت علامه حلّي به تشـيع او شده است (مالقي، ٨١؛ غرناطي، بدائع السلک ، ٣٩٤/١؛ همو، روضۀالاعلام ، ٥٥٥/٢).
نتيجه گزارش ابـن بطوطـه از مـاجراي تشـيع سـلطان محمـد خدابنـده و اسـتنباط وي از بازگشت سلطان از تشيع به تسنن در رحله خويش ، مورد توجه ابن رضوان و ابن ازرق قرار گرفته است .