خلاصة:
مسئله نحوه تحقق معانی فلسفی در حکمت متعالیه از فروع مسئله اصالت وجود و اعتباریت معناست. صدرالمتالهین با طرح مسئله اصالت وجود و اعتباریت معنا ثابت کرد که هویتهای خارجی از سنخ حقیقت وجودند و محال است که معنا در خارج یافت شود. ازاینرو وی بر این باور است که موجودیت معانی از جمله معانی فلسفی در خارج، عبارت است از صدق آنها بر هویات خارجی. با توجه به اینکه صدرالمتالهین هویتهای خارجی را از سنخ معنا نمیداند، بر این باور است که تباین مفاهیم و معانی لزوما منجر به تعدد در مصداق نمیشود و ممکن است که مفاهیم و معانی متعدد بر هویت واحدی صدق کنند. لازم است یادآوری کنیم هرچند صدرالمتالهین صدق مفاهیم و معانی متعدد را بر هویتی واحد ممکن میداند، لکن وی با طرح نظریه انفکاکپذیری عرض از معروض توانست منحاز بودن و زیادت خارجی اعراض متحد با معروض را نیز ثابت کند.
How the philosophical meanings are realized in transcendental philosophy is subsidiary to the principality of existence and conventionality of meaning. By posing the ideas of principality of existence and conventionality of meaning, Mulla Sadra proved that external identities are of the type of truth of existence and that the meaning is impossible to be found in external world. Therefore, he maintains that the existence of meanings, including the philosophical meanings, in the external world is their verifying external quiddities. Considering the fact that Mulla Sadra does not know the external quiddities to be of the meaning type, he thus believes that the contrast of concepts and meanings would not necessarily lead to multiplicity of instances and it is possible that multiple concepts and meanings refer to one single quiddity. It is necessary to mention that although Mulla Sadra regards it possible for multiple concepts and meanings to refer to one single quiddity, by putting forward the idea that accident is separable from what it belongs to, he could prove that the accidents are externally supper added to what they belong to.
ملخص الجهاز:
لازم است یادآوری کنیم هرچند صدرالمتألهين صدق مفاهیم و معانی متعدد را بر هویتی واحد ممکن میداند، لکن وی با طرح نظریه انفکاکپذیری عرض از معروض توانست منحاز بودن و زیادت خارجی اعراض متحد با معروض را نیز ثابت کند.
لکن صدرالمتألهين طبق اصالت وجود و اعتباریت معنا و نیز بساطت وجود که از فروع همین اصل است، علیرغم اینکه بر این باور است که ممکن است وجود عرض در خارج متحد با وجود معروض باشد، نه منضم به آن، لکن همچنان مانند اسلاف خود معتقد است که در فرض اتحاد مصداقی عرض با معروض نیز، وجود عرض در خارج منحاز و زاید بر معروض است.
به عبارت دیگر همانطور که در مقدمه چهارم گذشت، براساس مبانی حکمت متعالیه موجود به دو معنا استعمال میشود: یکی به معنای موجود در خارج و تشکیلدهنده ملأ، که طبق این اصطلاح فقط حقیقت وجود موجود است؛ دیگری به معنای حاکی و صادق بر هویت خارجی، که طبق این اصطلاح تمام معانی که به نحوی حاکی از هویتهای خارجیاند، موجودند؛ اعم از اینکه آن معنا، معنایی ماهوی باشد یا فلسفی.
اثبات وجود منحاز اوصاف فلسفی در خارج عليرغم اتحاد مصداقی با معروض علیرغم اینکه صدرالمتألهين بر این باور است که معانی متعدد در خارج با مصداق واحد موجودند، لکن طبق آنچه در مقدمه پنجم گذشت میتوان ادعا کرد که وی طبق اصالت وجود و اعتباریت معنا به برداشتی جدید از وجود منحاز و زاید مفاهیم در خارج نائل آمده که علیرغم زیادت خارجی، مفاهیم متعدد با وجود واحدی موجودند.