خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ابعاد و عوامل موثر بر شکلگیری طفرهروی سازمانی معلمان مدارس انجام گرفته است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفته است. مشارکتکنندگان در این پژوهش شامل 11 نفر از معلمان زن با تجربه و عموما با تحصیلات بالا در زمینه کار گروهی در مدارس شهر تهران در سال تحصیلی 96-97 که از مناطق 6، 11؛ 2، و 5 انتخاب شدند. همچنین مشارکت این افراد در پژوهش براساس میل شخصی و براساس نمونهگیری معیار (تجربه بالای 10 سال و مشارکت در کار گروهی) با توجه به قاعده اشباع نظری بوده است. از آنجا که استراتژی پژوهش، کیفی بوده دادههای مورد نیاز با استفاده از مصاحبههای عمیق با مشارکتکنندگان جمعآوری و در قالب سه مرحله کدگذاری آزاد یا باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که طفرهروی شامل دو بعد فردی و سازمانی که 13 مضمون فرعی میباشد. همچنین عوامل موثر بر شکلگیری طفرهروی در 4 مضمون اصلی (مدیریت، فرهنگ، ساختار و همکاران) و 15 مضمون فرعی قابل شناسایی هستند. نکته قابل توجه در این پژوهش این است که معلمان 4 عاملی را که در شکلگیری طفرهروی موثر دانستهاند بهعنوان عوامل اصلاحی برای جلوگیری از بروز این پدیده نیز بیان کردند. این پژوهش نشان داد که معلمان مدارس در معرض آسیب طفرهروی قرار دارند و باید تصمیمات جدی برای جلوگیری از شیوع و مباره با آن اتخاذ نمود.
Aim: The present study aimed to investigate the dimensions and factors affecting organizational loafing formation among school teachers. Methods: This research has been conducted using a qualitative approach as well as a descriptive phenomenological strategy. This study included 11 experienced female teachers who were generally highly educated in the group working in Tehran schools in the 2018-2019 academic years. They were selected from regions 6, 11, 2, and 5. Also, the participation of these individuals in the research was based on personal desire. According to the theoretical saturation rule, their participation was also based on standard sampling (over ten years of experience and group work participation). Results: Since the research strategy was qualitative, the data were collected using in-depth interviews with the participants. Data were analyzed in three stages, including open, axial, and selective coding. Conclusion: The results showed that the evasion includes two individual and organization dimensions with 13 sub-themes. The factors affecting loafing formation were identified in four main themes (management, culture, structure, and colleagues) and 15 sub-themes. A remarkable point in this study is that teachers have described four factors that have been considered influential in forming loafing and as corrective factors to prevent this phenomenon. The study found that school teachers are vulnerable to loafing. Therefore serious decisions should be made to prevent the outbreak.
ملخص الجهاز:
مطالعه کيفي ابعاد و عوامل مؤثر بر شکل گريي طفره روي معلمان Qualitative Study of Dimensions and Factors Affecting the Formation of Teachers loafing نوع مقاله : علمي - پژوهشي تاريخ دريافت مقاله : ١٣٩٨/٠٢/١٦، تاريخ دريافت نسخه نهايي: ١٣٩٨/٠٨/٢٤، تاريخ پذيرش مقاله : ١٣٩٨/١٠/١٢ سهيلا مختاري ١ و حسن رضا زين آبادي ٢ چکيده هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسي ابعاد و عوامل مـؤثر بر شکل گيري طفره روي سازماني معلمان مـدارس انجـام گرفته است .
نکته قابل توجه در اين پژوهش اين است که معلمان ٤ عـاملي را کـه در شکل گيري طفره روي مؤثر دانسته انـد بـه عنـوان عوامـل اصلاحي براي جلـوگيري از بـروز ايـن پديـده نيـز بيـان کردند.
اکثر قريب به اتفاق معلمـان هنگـام صـحبت درخصـوص پديـده طفره روي در ابتدا به سراغ ويژگيهاي فردي معلمان مي رفتند و آن را عاملي بسيار مهـم در ٦٠ فصلنامه مشاوره شغلي و سازماني/ دوره ١٢، شماره ٤٥/ زمستان ١٣٩٩ بروز اين پديده قلمداد مـيکردنـد و صـراحتاً در جمـلات متفـاوت مضـامين بـيانگيزگـي و بيعلاقگي، فقدان تعهد، عدم مسئوليت پذيري، فقدان تخصص ، کمبود تجربه ، بالا بودن سـن معلمان و عوامل اقتصادي (حقوق و مزايـا) را بـراي بعـد فـردي و شخصـي معلمـان مطـرح مي کردند و معتقد بودند که جو و فرهنگ حاکم بر مدرسه به طور خاص و جامعه به طور عـام تأثير بسزايي بر شکل گيري اين ويژگـي هـا دارد.
(1995), “A Model of Social Loafing in Real Work Groups”, Human Relations, Vol. 48.
Organizational Citizenship Behavior and Social Loafing: The Role of Personality, Motives, and Contextual Factors.