ملخص الجهاز:
"فمینیسم بهعنوان یک رویکرد مدرن بر پایه«سوبژهانگاری»(اصالت نفسامارهء فردی خودبنیاد،که به تعبیر نیچه هوشی است در خدمت حیوانیت یک جامعه شبهمدرن،درواقع یک اجتماع فاقد هویت منسجم و واحد،و گرفتار نحوی وضعیت برزخی وبحران فقدان هویت است سرمایهداران،از این نگرش تشابه انگارانه فمینیستها بسیار حمایت میکردند؛زیرا براساس آن، زنان را نیز همچون مردان به شرایط مشقتبار و استثماری کارخانهها و معادن زغالسنگ-آن هم کیلومترها زیر زمین-میکشاندند،و از نیروی کار آنها و حتی فرزندان خردسالشان نیز بهرهمند میشدند و ارادهای است معطوف به استیلا و سیطرهجویی و لذتخواهی و سودطلبی و بیاعتنا به دین و آسمان و ساحت قدس)قرار دارد و درواقع روایتی دیگر از نگرش خودبنیاد بشر مدرن به خود و نسبت خویش با جهان است که به جای مصداق عام«سوژه»(نفس امارهء خودبنیاد)،تعریف ناسوتی و خودبنیادانه زن را قرار داده است.
اساسا فمینیسم بر پایهء تبیین اومانیستی و خودبنیادانه از«زن» و نسبت او با«مرد»ودر اکثریت موارد،نادیده گرفتن نیازها و ویژگیها و هویت خاص زنانه و نشاندن«تئوری تشابه مطلق در حقوق و تکالیف و نقشها در همه سطوح میان زن و مرد»به جای اندیشه«تشابه و اشتراک در حقوق انسانی در عین رعایت عدالت از طریق توجه به تفاوتها در قلمرو نیازها و نقشها و حقوق و تکالیف در بعضی سطوح با تکیه بر لحاظ کردن هویت ویژه زنانه و اقتضائات و نیازها و لوازم و ظرفیتهای آن»،کل روابط میان دو جنس و نیز مرتبه و مقام تئوریک وجایگاه و پایگاه اجتماعی زن در تمدن مدرن را اسیر بحران و تشتت ویرانگری نمود،که البته کاملا در مسیر اغراض سوداگرانه و استثماری سرمایهداران قرار داشت،و در بسیاری موارد توسط خود آنها به این بحران دامن زده میشد."