ملخص الجهاز:
"در این زمینه(انتخاب زبان)اخوان به مطالب جالبی اشاره کرده که آوردن آن،خالی از فایده نیست: «اگر یادمان باشد،نیما یوشیج در جایی نوشته است (و این از نظرگاههای جالب و مهم اوست)که:من (نیما)میخواهم شعر را به حالت و طبیعت سادهء نثر نزدیک کنم و چهوچهها،الی آخر.
آن یکی میخواست شعر را به طبیعت سادگی نثر نزدیک کند و از طبیعت ساده و راحت به حالت سخنگویی و جملهبندی محاورهای نثر،در شعر خود بهره بجوید،و همچنین هم کرده است و موفق هم شده؛و این دیگری میخواست درست برعکس او،از بعضی ویژگیها و هنرها و امکاناتی که در شعر میشناخت در نثر خود برخوردار شود و سخن خود را در اسلوب،مجهز به آن ممکنات و تواناییها گرداند؛و هر دو به جای خود،توفیق یافتهاند؛و در عینحال، کارشان مباینت و منافاتی باهم ندارد.
(آخر شاهنامه،ص 44) اخوان از این شگرد(گرهافکنی)نه تنها در طول سطرها و بندهای شعر (مثل نمونههای بالا)بلکه در سطح کل و تمامیت برخی شعرها نیز استفاده میکند،مثلا کلیت بعضی شعرها چون کتیبه،برف،مرد و مرکب و...
»قدری تعارفات معمول و مناسب حال ردوبدل شد،و میرزا ندیمی داشت بیاض شعرش را از بغل درمیآورد که دیدم سه-چهار نفر دیگر هم از بقایای مجلس-که قضیه را ملتفت شده بودند-کمکم پیش خزیدند و با سلاموعلیکی به مجمع ادبی کوچک ما پیوستند.
حاجی شکمی دور برداشته بود به محلی خواندن،و مصرع به مصرع صدایش را بلندتر میکرد؛که فریادی،مثل بوق حمام،نفسش را برید: -چه خبر است حاجی؟!مثل اینکه شق القمر کرده!اصلا آنهایی که هفته پیش«خواندهاند»،اینبار نباید«بخوانند»."