ملخص الجهاز:
« با توجه به اينکه اتمام و پايان اين آزمايش ها در اواخر عمر حضرت ابراهيم عليه السلام بوده است و در نتيجه اعطاي مقام امامت در زماني صورت گرفته که ابراهيم پيامبر بوده است ، اين پرسش مطرح ميشود که مقام امامت چگونه مقام و منصبي است که ابراهيم به رغم نبوت و پيامبري اش فاقد آن بوده و سپس بدان نائل شده است ؟ پاسخ بدين پرسش به ظاهر ساده، فوق العاده دشوار است ؛ زيرا نبوت و پيامبري خود نوعي امامت يادست کم متضمن امامت است .
از سوي ديگر با توجه به آيه بالا که همه پيامبران مأمور به پذيرش پيامبري پيامبر اسلام بودهاند، امامت ابراهيم عليه السلام از گونه سطح سوم نيز نيست پس ناگزير بايد از گونه دوم باشد.
«٨ »از آنجا که امامت در مورد ابراهيم عليه السلام بعد از مقام عبوديت ، نبوت، رسالت و خلّت بوده است چه اينکه آن حضرت همه اين مراحل را يکي پس از ديگري گذرانده بود، ناگزير بايد مقصود از آن امامت ميان پيامبران باشد نه مردم عادي فقط .
و جعلناهم أئمّۀً يهدون بامرنا« )انبياء/ ٧٢-٧٣) و قال سبحانه : »و جعلنا منهم ائمّۀً يهدون بامرنا لمّا صبروا و کانوا بآياتنا يوقنون« )سجده/ ١٠(٢٤ ٢- هدايت ياد شده در آيات، مطلق نيست ؛ بلکه مقيد به »امرالهي« گرديده و اين بدان معناست که هدايتگري امام به وسيله امري الهي صورت ميگيرد: »ثم قيّدها بالامر فبيّن ان الامامۀ ليست مطلق الهدايۀ بل هي الهدايۀ التي تقع بامراللّه «١١ ٣- مقصود از »امرالهي« امر و فرمان تشريعي نيست ؛ بلکه فرمان، تکويني است که در آيه »اّنما أمره اذا اراد شيئاً ان يقول له کن فيکون« )يس /٨٢) معرفي گرديده است .