خلاصة:
بحث علم دینی یا اسلامیسازی علوم در جهان اسلام، یکی از مسایل مهم در عرصه علوم انسانی است که در چند دهه اخیر ذهن بسیاری از متفکران و فیلسوفان را در حوزه علم و دین به خود مشغول کرده است؛ ازاینرو، پژوهش در مبانی و مبادی معرفتشناختی و روششناختی دیدگاههای مطرح شده در حوزه علم دینی، یکی از نیازهای اساسی متفکرین در عرصه علوم انسانی و اجتماعی است. بهطورکلی مواردی چون بحرانهای ناشی از تمدن و فرهنگ جدید غرب، ضرورت حل عقبماندگی فکری و معرفتی امت اسلام، محدودیتها و کاستیهای موجود در علوم تجربی جدید، اهمیت آموزههای اسلامی و احیای میراث تمدنی و علمی مسلمانان و گسترش ابعاد نظریات وحدت علم و دین را میتوان به عنوان انگیزههای طرح و بسط اندیشه علم دینی بهطور کلی و علم اسلامی بهطور خاص مطرح کرد. علاوه بر آن، ناکارآمدی علوم انسانی جدید و دوگانگی فرهنگی در جوامع اسلامی، ضرورت تولید علم دینی را دوچندان کرده است. مهمترین رویکردها در طرح اسلامی کردن علوم عبارتاند از: الف) رویکرد دایره المعارفی؛ ب) رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود؛ ج) رویکرد تاسیسی؛ د) رویکرد سنتگرایی و رویکرد وحدت علم و دین.
ملخص الجهاز:
از همين رو در اين مبحث ، سؤال اساسي اين است که چه ضرورتي بـه طـرح مسـئلۀ اسلامي سازي علوم هست ؟ يا اينکه علوم جديد چه مشکلاتي دارند که اسلامي سازي علوم مدعي رفع آنهاست ؟ براي بررسي و پاسخ به پرسش هاي ياد شده ، دست کم مواردي که در تبيين ضرورت و اهميت اسـلامي سـازي علوم ميتوان در نظر آورد، عبارت اند از: ويژگي هاي علم مدرن و بحران مدرنيته ؛ ضرورت حل بحران فکري و علمي مسلمانان ؛ اهميت تعاليم اسلامي و ميراث علمي مسلمانان ؛ گسترش نظريه تعامل علم و دين و امکان استنتاج علم ديني از آن ؛ نقش علم در توليد و احياي تمدن و فرهنگ (قرباني ، ١٣٨٩، ص ٢٣).
پس بحران هاي موجود در علم مدرن و تمدن غربي ، برخي متفکرين ملـل اسـلامي را بـه ايـن راه حـل کشانده است تا براي رهايي جوامع اسلامي از اين بحراني که غرب دچار آن شده ، ايدة اسلامي سازي علوم را مطـرح کنند؛ زيرا احياي انديشۀ ديني و نجات تمدن و فرهنگ اسلامي ، تنها از طريق يک نظام معرفتي مبتني بـر علـم بـا مباني ديني امکان دارد.