خلاصة:
هدف این پژوهش، بررسی تحلیلی و مقایسهای آموزههای اسلامی و دیدگاه تحولی یکپارچهنگر (تحولی ـ تفاوتهای فردی مبتنی بر ارتباط) دربارة نقش و اهمیت هیجان و تعیین میزان انطباق آنها با یکدیگر است. پرسش اصلی پژوهش این است که تفاوت آموزههای اسلامی و الگوی تحولی یکپارچهنگر، در زمینة اهمیت هیجان در تحول چیست؟ به این منظور، با مراجعه به منابع معتبر، با استفاده از تحلیل محتوایی متون مربوط تلاش شده است تا دیدگاههای این دو رویکرد در حوزة هیجان و نقش آن در تحول فردی مشخص شود. پژوهش نشان میدهد که بین دو دیدگاه، در مواردی مشابهت و در برخی موارد تفاوت وجود دارد. مشابهتها در این است که هر دو بر اهمیت هیجان، مدیریت و تنظیم هیجان در روند زندگی، نقش و جایگاه خانواده در تحول هیجانی و قائل شدن کارکردی دووجهی برای هیجان (هم تسریع در رشد و تحول و هم آسیب و کاستی در آن) تاکید مینمایند؛ اما، اولا در نوع نگاه به جایگاه هیجان در تحول، تفاوت دارند؛ یعنی درحالیکه رویکرد یکپارچهنگر بر نگاه تحولی تاکید دارد، دریچة نگاه اسلام به این موضوع، اخلاقی است؛ ثانیا در میزان برتری دادن به هیجان بر دیگر ابعاد آدمی (از جمله بعد شناختی)، از یکدیگر فاصله میگیرند.
The aim of the study is to analyze and make a comparison between Islamic teachings and integrated evolutionary perspective on the role and importance of emotion and determine the degree of conformity between them. The leading question is, “what difference between is there between Islamic teachings the integrated evolutionary model regarding the importance of emotion in transformation?” therefore, it has been attempted to make known the views of these two approaches about the emotion and their role in individual’s development by referring to authoritative sources and making us of the content analysis of the relevant texts. The results show that there are similarities between the two approaches in some cases and differences in others. Both emphasize on the importance of emotion, managing and controlling emotion in the peace of life and on the role and position of the family in emotional development, and on believing that emotion has a two-sided function. First, they differ in the way they look at the position of emotion in evolution that is, the integrated approach emphasizes on the evolutionary view whereas, the Islamic view of this issue is based on morality. Secondly, they greatly differ about the degree of the superiority emotion is superior to in as far as other human dimensions are concerned.
ملخص الجهاز:
مشابهتها در این است که هر دو بر اهمیت هیجان، مدیریت و تنظیم هیجان در روند زندگی، نقش و جایگاه خانواده در تحول هیجانی و قائل شدن کارکردی دووجهی برای هیجان (هم تسریع در رشد و تحول و هم آسیب و کاستی در آن) تأکید مینمایند؛ اما، اولاً در نوع نگاه به جایگاه هیجان در تحول، تفاوت دارند؛ یعنی درحالیکه رویکرد یکپارچهنگر بر نگاه تحولی تأکید دارد، دریچة نگاه اسلام به این موضوع، اخلاقی است؛ ثانیاً در میزان برتری دادن به هیجان بر دیگر ابعاد آدمی (از جمله بعد شناختی)، از یکدیگر فاصله میگیرند.
یکی از رویکردهای جدیدی که نگاه متفاوتی به هیجان در کنار دیگر ابعاد آدمی دارد و دارای دلالتهای مهمی در حیطه تعلیم و تربیت، تشخیص و درمان اختلالهای کودکی، فرزندپروری و رشد خصوصاً هیجان میباشد، آموزههای تحولی ـ تفاوتهای فردی مبتنی بر ارتباط (Developmental, individual differences, relationship-based model) است که بهعنوان چارچوبی یکپارچهنگر به تحول انسان، تلاش دارد تصویر جامعی از رشد انسان ارائه دهد.
بنابراین این پژوهش با هدف بررسی نقش هیجان در رویکرد یکپارچهنگر نسبتبه دیگر ابعاد آدمی و میزان انطباق آن با آموزههای اسلامی انجام شده است تا در این راستا تفاوتها و شباهتهای دو دیدگاه استخراج شود.
چنانکه ملاحظه میشود، هیجانی چون حرص در وجود انسان ـ که امام سجاد( از آن به خداوند پناه میجوید ـ در این آیه بهعنوان وجه مثبتی از صفات پیامبر( مورد توجه قرار گرفته است که حاکی از نگاهی دووجهی به هیجانات در آموزههای اسلامی است و میتواند کارکردی مثبت در کسب رضایت خداوند یا کارکردی منفی در دور شدن از خداوند داشته باشد و این جز با مدیریت عقلانی هیجانات ممکن نیست.