خلاصة:
بررسی روابط اشکانیان و روم، با محوریت حاکمان ایرانیتبار آرتاکسی ارمنستان و تعیین مرز رسمی فرات در نتیجة اثرپذیری از آنها در نیمۀ دوم قرن یکم قبل از میلاد موضوعی است که این جستار بدان پرداخته است. هدف از این مقاله، روشنکردن محدودیتهای تأثیرات روم و ایران در امتداد خط رودخانة فرات و نقش حاکمان آرتاکسی ارمنستان در این فرایند است؛ بنابراین، مسئلة اصلی این تحقیق پاسخ به چرایی و چگونگی نقش حاکمان آرتاکسی ارمنستان در تصمیمات مهم و سرنوشتساز دو قدرت ایران و روم در دوران فرهاد چهارم است که با روش توصیف و تحلیل دادههای منابع بدان پرداخته شده است. مهمترین دستاورد این تحقیق، نقش تأثیرگذار خاندان آرتاکسی ارمنستان بر روابط سیاسی اشکانیان با روم در سراسر نیمۀ دوم قرن یکم قبل از میلاد است که در سایة شناخت این دستاورد، بسیاری از عملکردهای ایران و روم در حوزه سیاست خارجی معنا پیدا میکند.
ملخص الجهاز:
براقتصاداثرگذاشت واقتصاداشکانيان را به يک سياسـت راهبـرد ي نظـام ي گره زد؛سياستي که در واقع ناشي از عزم جديُارُدبراي ايجاديک جنگ جديد،باهـدف فـتح سوريه و تحقـق رؤ يـ اي مهـرداد دوم بـود (ورسـتاند يک ،١٣٨٦: ٢٠٨)؛البتـه در پيشـبرد ايـ ن سياست ،موفقيت ُارُددرارمنستان که با ازدواج خواهرحاکم آرتاکسي ارمنستان وپسرش پـاکر مستحکم شد،بي تأثيرنبود؛زيراُارُد، پسرش پاکر را که اکنون دامـاد شـاه آرتاکسـ ي ارمنسـتان بود،درمعيت يکي ازافسران خوداورساس ، مأمور حمله بـه قلمـرو روم در سـور يه و آن سـو ي فرات کـرد ( ٣٣ & ٢٢ & ١٩ ,Crassus ,١٩١٩ ,Plutarch ;٢٨ ,XL ,١٩٥٥ ,Cassius Dio)؛امـا مطابق گزارش ديوکاسيوس (٢٨ ,XL,١٩٥٥,Cassius Dio)، بااينکه حملات سـواران اشـکا ني زيان فراواني به روميان وارد آوردوباعث رعـب ووحشـت آن هـا شـد وحتـ ي همـۀ شـهرها ي بومي نشين ،دروازه هاي خود را گشودند و از اشکانيان به عنوان منجيان خويش استقبال کردنـد، اين حملات و کوشش هاي اشـکا نيان بـه سـرکردگ ي شـاهزاده پـاکر ،از سـال ٥٢-٥٠ق .
بامرگ لابينوس وپاکردرجريان ضدحملۀرومي ها،در سال هاي پاياني فرمانرواييُارُد،نـه تنهاپيشروي ارتش اشکاني متوقف شد؛بلکه رومي هاتوانستند ارتش اشکاني را از سرزمين هاي ماوراي فرات در همان سال عقب برانند و بار ديگرموقعيت روم در آسياي کوچـک و سـور يه را محکـم کننـد ( ,II ,١٩٢٤ ,Velleius ;٢٠ ,XLIX ,Ibid;٤٠-٣٩ ,XLVIII ,١٩٥٥ ,Cassus Dio ٨ ,٢ ,XVI ,١٨٥٧-١٨٥٤ ,Strabo ;٢-١ ,٣٤ ,Antony ,١٩١٩ ,Plutarch ;٧٨١) وُارُددوم زيـ ر بار اين ضربۀسنگين از قدرت کناره گرفت و سلطنت را به پسرش فرهـاد واگذاشـت و چـون او به فرهاد که برادران خودرامي کشت ،اعتـراض کـرد، خـود نيـ زبـه دسـت فرهـاد کشـته شـد (زرين کوب ،١٣٨٨: ٣٦٩؛ ولسکي ،١٣٨٣: ١٥٩-١٥٧؛ پيرنيا،١٣٨٥: ١٩٣١؛ شـ يپمان ،١٣٨٤: ٥١؛ ورستانديک ،١٣٨٦: ٢٤١-٢٤٠؛ دياکونف ،١٣٥١: ٨٩).