خلاصة:
نقد روانکاوانه نقدی نو در میان نقدهای بینارشتهای محسوب میشود. در این نقد پژوهشگر یا منتقد میکوشد تا زوایای پنهانی، تعارضهای رفتاری و نشانههای روانی موجود در شخصیت مورد نظر را در یک اثر ادبی بکاود تا بدین وسیله شخصیت مورد نظر در متن برای تحلیل مهیا شود. کارن هورنای، پدیده عشق را به سه نوع طبیعی، روانرنجورانه و خودانگیخته تقسیم میکند و میان ماهیت بیاختیاری و خودانگیختگی، تمیز قائل میشود. هورنای در نیاز روانرنجویانه به عشق بر نظریهی لیبیدوی فروید خرده میگیرد وبه اعتقاد هورنای، هسته اصلی این نیاز از اضطراب بنیادی تشکیل می-شود، اضطرابی که زاییدهی احساس یاس و تنهایی در جهانی متخاصم است، اضطراب بنیادی به اشکال گوناگون متجلی میشود و روانرنجور سعی میکند از احساساتش بگریزد. مقاله پیش رو مبتنی بر رویکرد تحلیلی روانکاوانه، تلاش خواهد کرد تا وجه تمایز بین موضوعِ عشق سالم و نیازِ مهرطلبانه، را با توجه به نظریه کارن هورنای در شخصیت اصلی رمان «سهم من» تببین نماید. آنچه از بازخوانی شخصیت معصومه در رمان منعکس شده است عشقی که او نسبت به اطرافیانش دارد عشق سالمی نیست بلکه عشقی است روان رنجورانه، که از نیاز مهرطلبانه معصومه منبعث شده است.
Psychoanalytic criticism is a new branch of interdisciplinary criticisms. In this criticism, the researcher or critic tries to explore the hidden angles, behavioral conflicts, and psychological symptoms of the characters in a literary work to prepare the text’s characters for analysis. The German psychoanalyst, Karen Horney divides the phenomenon of love into three natural, psychotic and spontaneous types, distinguishing between the nature of incontinence and spontaneity. Horney criticizes psychotic need for love in Freud’s libidinal theory. Horney believes that the core of this need consists of a fundamental anxiety, the anxiety that arouses feelings of despair and loneliness in a hostile world. The anxiety is fundamentally manifested in various ways, and the neurotic tries to escape his feelings. Based on a descriptive-analytical approach from a psychoanalytic perspective, this article attempts to explain the distinction between the subject of healthy love and affection seeking in accordance with Karen Horney’s theory in the protagonist of the novel. What is reflected in reading of Masoumeh’s character in the novel “My Share” is that her love for those around her is not a healthy love, but a psychotic love, derived from her affection seeking need.
ملخص الجهاز:
بیان مسئله و سؤالات پژوهش مطالعات بینارشتهای، راهکاری است که برای شتاب بخشیدن به روند توسعۀ علمی و علوم انسانی مورد توجه قرار گرفته است و زمینه را برای فعالیت دانشپژوهان و محققان رشتههای علمی مختلف فراهم میکند که این امر به شناخت هر چه بیشتر فعالیتهای علمی یکدیگر منجر میشود؛ بر این اساس نگارنده بر آن است با بهرهگیری از روانشناسی، به نقد روانکاوی شخصیت معصومه با تکیه بر نظریۀ کارن هورنای پرداخته و با نگاهی تحلیلی به بررسی پیدایی عشق ناسالم و مشکلاتی که به دنبال آن گریبانگیر شخصیت اصلی داستان میشود، تبیین نماید.
اما معصومه تأکید میکند حمایت پدر نیز بعد از مدتی قطع میشود و بهانهای میشود بر اینکه برادران او را بیشتر مورد آزار و اذیت قرار دهند: «حالا احمد به مرادش رسیده است، من از چشم آقاجون افتادهام و این بهترین فرصت برای احمد است که انتقام تمام این سالها را از من بگیرد» (صنیعی، 1395: 101).
معصومه نیز برای اینکه، اتکاي خود به حامی را توجیه کند اینگونه منطق تراشی میکند: «زیرا اولاً او (حمید) به مراتب از من بزرگتر، درس خواندهتر و با تجربهتر بود، مسلّماً بهتر از من میدانست چطور باید زندگی کند؛ ثانیاً، اصلاً به من چه او چه کار میکرد؟ همین که برای زنها این همه حق و حقوق قائل بود، نه تنها کافی بود بلکه از سرم هم زیاد بود» (همان:134).