خلاصة:
شعر غنایی یا عاشقانه که شاعر در آن، احساسات و عاطفههای درونی خود را آشکار میسازد از عمدهترین نوع شعر به شمار میرود و کاربرد اشعار عرفانی و ستایشی در این نوع شعر بسیار گستردهتر از غنائیات اروپایی است. اشعار عاشقانه و غنایی در شعر فارسی از سالهای میانی سدة سوم، یعنی از نخستین روزگار پیدایش شعر دری آغاز شد و قدیمترین نمونۀ آنها را در ابیات بازمانده از حنظلة بادغیسی مییابیم، لیکن دورة کمال اشعار غنایی در زبان فارسی از قرن چهارم آغاز شد، نخستین غزلهای دلانگیز فارسی را رودکی سرود و در نیمة اوّل قرن پنجم، غزل و تغزّل در شعر فرّخی، کمال بسیار یافت. در بعضی از اشعار انوری، ظهیر فاریابی، خاقانی، نظامی، جلالالدّین محمّدبن عبدالرّزّاق، غالباً چاشنی عشق محسوس است. عاشقانههای سنایی در قرن ششم هجری و عطّار در سدة هفتم از امتیازات خاصی برخوردار است. عاشقانههای زمینی و عرفانی به ترتیب به وسیلة سعدی و مولانا به اوج خود رسید و زمینه را برای پیدایش نابغة غزل فارسی، یعنی لسانالغیب حافظ شیرازی در قرن هشتم هجری فراهم نمود. غنائیات فارسی، پس از آن مبتلای تکرار مضامین و مفاهیم گردید و در مجموع بعد از آن در عرصة شعر فارسی، نبوغی خارقالعاده مشاهده نگردیده است.
ملخص الجهاز:
زبان شعر و عشق سيّد احمد حسيني كازروني 1 چكيده شعر غنايي يا عاشقانه كه شاعر در آن، احساسات و عاطفههاي دروني خود را آشكار ميسازد از عمدهترين نوع شعر به شمار ميرود و كاربرد اشعار عرفاني و ستايشي در اين نوع شعر بسيار گستردهتر از غنائيات اروپايي است.
تا آنجا كه يكي از آنان گفته است: «چون معاني جمع گردد، شاعري آسان بود» حافظ نيز به مصداق اين شعر به معني، توجّه كامل دارد: با عقل و فهـم و دانش، داد سخن توان داد چون جمع شد معاني، گوي سخن توان زد فرّخي نيز در قصيدة معروف «كاروان حلّه» سخن سهل معنوي را ميپسندد و آن را نمونة اعجاز كلام ميشمرد: كردار او به نزد همه خلق معجز است چون نزد شاعران سخن سهل معنوي در تاريخ طبرستان آمده است: «حرمت معاني سخن راست كه به منزلت روح است نه لغت را كه به محلّ قالب است»، (ابن اسفندیار، بيتا،1/ 138).