خلاصة:
تصویر و تصویرپردازی از عناصر و مؤلّفههای برجسته در حوزة زیباییشناختی و از جمله اختصاصات در سبکشناسی آثار ادبی و هنری است. امروزه نگاه انتقادی به آثار ادبی از منظر خلق تصاویر نو، ناب و نغز از جمله مباحث جدّی در مطالعات بلاغت سنتی و نقد و نظریة ادبی و بهویژه در بررسی و تحلیلهای مکاتب صورتگراییی و ساختارگرایی و مانند آن محسوب میشود. هدف از این پژوهش بحث و بررسی در انواع تصاویر منظومة بزمی نوروز و نوگل، اثر آرمان راکیان است که بهتازگی وارد بازار نشر گردیدهاست. این پژوهش به شیوة اسنادی، توصیفی و در نهایت تجزیه و تحلیل محتوا بر اساس یافتهها صورت میگیرد. در مسیر این تحقیق با معرّفی انواع تصاویر خیالی ساده، متعدّد و گسترده و رفتهرفته فاصلهگرفتن از شیوههای نقد سنتی در پرداخت صِرف به مصادیق صُور خیالی در حوزة فنون بلاغت و صناعات ادبی و یا بیان و بدیع، به بررسی و شناخت عناصر نو، تصاویر چند لایه، انواع استعارههای تو در تو و مرکّب، اسطورهپردازیها، نمادها و نمادسازیها، کهنالگوها و حتّی شیوههای روایت و توصیف پرداختهمیشود.
Image and imaging is one of the most prominent elements in the field of aesthetics, including the attributes of literary and artistic works. Today, the critical look at literary works from the poient of view of creating new, pure and nugget images is one of the serious issues in traditional linguistic studies, critique and literary theory, especially in the study of formalism and structuralism schools.the purpose of this essay is discuss the types of images of the lyric poem of Nowrooz and Nowgol Arman Rakian , which has just enterd the market. The research is done by descriptive documentation and finally, content analysis and based on the finding. In the course of this research with the introduction of various simple imagery, numerous and extensive and gradually moving away from traditional methods of payment in the form of example of imaginary in the field of science of figurative language, rhetoric and and figures of speech to explore new elements, multi-layerd images types of metaphors in you, combined with myths, archetype narrative and even narrative and description.
ملخص الجهاز:
تفاوتهای این اثر از همان آغاز و در هسته و پیرنگ، ساختار داستانی، شیوة روایت، تعلیق و بیمرزی و به عبارت دیگر شکستن مرز واقع و خیال در پردازش شخصیتها (قهرمانان و معاشیق) اسطورهای، حماسی و واقعی، نام بردن از مکانها، گفتوگوها، استفاده از اصل غافلگیری مخاطب و به عبات دیگر، شروع داستان از پایان و از همه مهمتر همین موضوع مورد نظر، یعنی بهرهگیری متفاوت از عناصر زیباییشناختی است؛ به گونهای که مخاطب این متن در تحلیل بینامتنیت (intertextulity)، مجبور است که گاهی حتّی به تعبیر و تأویل بپردازد و متن را تا سطح افق انتظارات خود تجزیه کند.
یا در بخش بیداری نوروز در کاخ جادوگر، ناگهان به شخصیت جلّادی در تاریخ صدر اسلام؛ یعنی مسرور در دربار هارون الرّشید اشاره میکند: نگاهش تا به چشم عاشق افتاد; چو مسرور ستمگر خنده سر داد ; (ص 48) در قسمت "همکاری شیطان با شراره" (صص 80-869، آمیختگی و ترکیب ادامة ماجرای این داستان و داستان خوان هشتم رستم و مرگ او به دست شغاد، و یه به عبارت دیگر دو روایت متفاوت از داستان مانند آنچه در نظریة "پدیدار شناسی مکتب ژنو در خوانندهمحوری و نیّت مرلّف" وجود دارد- دیده میشود.
با توجّه به این که پژوهش حاضر با رویکردی به انواع صور خیالی یا همان عناصر زیبایی بخش سخن تدوین میشود، در ادامه به صورت مفصّل به این مبحث پرداختهمیشود و در اینجا به صورت فشرده و کوتاه به موارد دیگری از اختصاصات زیباییشناختی منظومة نوروز و نوگل اشاره میشود که ممکن است در مواردی همپوشانی نیز داشته باشد.