خلاصة:
«امکان فقری» از اوصاف وجود و از تولیدات علمی «حکمت متعالیه» است. و به معنای فقر و حاجت و وابستگی ذاتی است یعنی موجودات ممکن با تمام هویتشان مرتبط بغیر و متعلق بغیر هستند. قبل از صدرالمتالهین، اگرچه ابن سینا به معنایی از امکان فقری پی برده و صدرالمتالهین نیز به آن اشاره کرده است. ولی تبیین درست آن فقط با مبانی صدرالمتالهین امکان پذیر است. یک موضعگیری توحیدی در عالم هستی « امکان فقری » ، در حکمت متعالیه هم منتهی میشود. پرسش از « کشف معنای زندگی » است. این موضعگیری به و « منشا زندگی » ، یک سوال فلسفی است، که با سوالاتی مثل « معنای زندگی »
« دلیل زندگی » و « ارزش زندگی » و « اهمیت زندگی » و « هدف زندگی » چیست؟ در طیف گسترده ای از سوالات فلسفی قرار میگیرد که پاسخهای آن محصول تئوریهای علمی، فلسفی وکلامی است. و اگرچه در حوزههای مختلف مثل فلسفه دین، فلسفه اخلاق، روانشناسی هم به این سوال پرداختهاند. اما اثبات این ادعا که معنای زندگی اصیل و موجود و محقق است یا اعتباری؟ و نیز اعتقاد به اینکه معنای زندگی محقق است، و خداوند آن را خلق کرده و انسان میتواند آن را کشف کند و یا اعتقاد به اینکه زندگی فاقد معناست و باید آن را خلق و ایجاد کرد. همه بر عهده فیلسوفان است. و آنها در زمره پاسخگوی اصلی به این سوال بزرگاند. این مقاله درصدد است تا با طرح به این سوالات پاسخ دهد.
The possibility of poverty (Imkaan-e Faqri) is of the characteristics of
existence and the scientific contributions of transcendentalism (Hikmat-e
Mote’aliyah), meaning poverty, need and inherent dependence, that is, the
possible beings are, in their entireties, related and belong to the Uncreated.
Although Avicenna had appreciated a sense of the possibility of poverty
before Sadr-ol Moteahheleen and Sadr has made a mention of that, it is only
possible to correctly explicate it with Sadr’s principles. In transcendentalism,
the possibility of poverty is a monotheistic position in the world of existence,
resulting in the discovery of the meaning of life. The question of what life
means is a philosophical question which lies in a wide spectrum of such
philosophical questions as the origin of life, the purpose of life, the
importance of life, the worth of life and the reasons for life whose answers
come from scientific, philosophical and theological theories. Although the
questions are dealt with in such different fields as philosophy of religion,
philosophy of ethics and psychology, proving the claim that the meaning of
genuine life is existent and established or hypostatized, the belief that the
meaning of life is existent, God has created it and human beings can discover
it or that life is devoid of meaning and must be created and constructed is up
to philosophers as the main respondents to the momentous questions. The
paper is aimed at answering the questions by proposing the possibility of
poverty.
ملخص الجهاز:
اما اثبات اين ادعا که معناي زندگي اصيل و موجود و محقق است يا اعتباري ؟ و نيز اعتقاد به اينکه معناي زندگي محقق است ، و خداوند آن را خلق کرده و انسان مي تواند آن را کشف کند و يا اعتقاد به اينکه زندگي فاقد معناست و بايد آن را خلق و ايجاد کرد.
نظريه امکان فقري از نوآوري هاي صدرالمتالهين است که مي تواند براي کشف معناي زندگي ، به انسان امروزي مدد رساند.
دراين مقاله ابتدا پيدايي امکان فقري در حکمت متعاليه بررسي شده و سپس آثار و نتايج آن مورد بررسي قرار گرفته و آنگاه ارتباط اين نظريه ، با معناي زندگي مورد بحث قرار گرفته است .
پيدايي امکان فقري در حکمت متعاليه از عبارات سيد محمد باقر صدر در کتاب «فلسفتنا» چنين برمي آيد که در بحث مناط نياز ممکن به علت ، تاکنون چهار نظريه مطرح شده است .
بنابراين امکان در مورد وجود بمعناي فقر و حاجت و وابستگي ذاتي است به اين معنا که وجودات امکاني با تمام هويتشان مرتبط بغير و متعلق بغير هستند در حاليکه ماهيات چنين نيستند.
٣- تکويني بودن معناي زندگي امکان فقري ، تصوير جديدي از رابطه خدا و انسان ارائه داده که طبق آن انسان هويتي جز وابستگي و ربط به علت ندارد.
و نيز ملاصدرا، ١٣٨٧، ج ١، ص ١١٥) چرا قرب حداکثري از سوي خدا اعلام شده ؟ آيا يک تعارف خشک است ؟ يا يک حقيقتي در عالم هستي است ؟ طبق نظريه امکان فقري ، انسان هيچ هويتي جز وابستگي و ربط به حق تعالي ندارد.