خلاصة:
هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه مدل مفهومی پیشنهادی یکپارچهسازی معنایی کتابخانههای دیجیتالی در ایران است. پژوهش حاضر در سه گام مستقل به اجرا درآمده است. در گام نخست از روش سندی برای شناسایی منابع مرتبط، تولید پرسشنامه پژوهشگر ساخته و پاسخ به پرسش اساسی اول پژوهش حاضر استفاده شده است. جامعه پژوهش را تمامی منابع اطلاعاتی مرتبط در دسترس تشکیل داده و از فنون تحلیل محتوا برای تحلیل منابع استفاده شده است. در گام دوم از پیمایش تحلیلی برای بررسی وضعیت موجود کتابخانههای دیجیتالی استفاده شده است. جامعه پژوهش را تمامی کتابخانههای دیجیتالی فعال به تعداد 32 کتابخانه تشکیل میدهد که از این تعداد 26 کتابخانه در پژوهش حاضر مشارکت داشتهاند. ابزار گردآوری اطلاعات نیز در این بخش از پژوهش پرسشنامه پژوهشگر ساخته است. در گام سوم پژوهش نیز از روش تحلیل سیستم استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که در یکپارچهسازی معنایی نیاز به عناصری مانند زیرساخت فناورانه، نظامهای کدگذاری و شناساگر، استانداردهای فراداده، مسائل قانونی، سازمانی و پایگاههای دانشی معنایی و سیستمهای سازماندهی دانش است. همچنین روش استفاده از مترجمها و برقراری روابط معنایی میتوانند در یکپارچهسازی معنایی مورد استفاده قرار گیرند. از نظر ابزارهای مهم مورد نیاز در یکپارچهسازی معنایی نیز ابزارهایی مانند هستینگاریها، سیستمهای سازماندهی دانش، پایگاه دانشی، مترجمها، و زبانهای توصیفی و تحلیلی میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. همچنین یافتههای دیگر پژوهش در ارتباط با پرسش اساسی دوم پژوهش حاضر نشان داد که کتابخانههای دیجیتالی مورد مطالعه از نظر پوشش منابع دیجیتالی و تکمیل فیلدهای فراداده در وضعیت مطلوبی قرار ندارند. همچنین از نظر مستندسازی محتوای فیلدهای فراداده نیز وضعیت چندان رضایت بخشی را شاهد نیستیم. بنابراین برای ایجاد قابلیت یکپارچهسازی معنایی نیازمند تقویت تمامی نقاط ضعف شناسایی شده در این پژوهش هستیم. در نهایت مدل مفهومی پیشنهادی این پژوهش در سه لایه داده، استنتاج ماشینی و برنامه کاربردی پیشنهاد شده است.
The main purpose of this study is presenting a conceptual model to integrate Iranian digital libraries. This research had been done in three steps. Documentary research method is used in the first step. All the related documents were made research population and content analysis techniques is used to analyze documents. Analytical survey research method is used in the second step of the research. All the active Iranian digital libraries were made the research population in this step. In fact there are 32 active digital libraries that just 26 of them participated in this study. Researcher-made questionnaire is used to collect data in this step. Finally system analyzing research method is used in the third step. Findings of the study demonstrated that elements such as technological infrastructure, Coding and identifier systems, Metadata standards, Legal and organizational issues, Semantic knowledge-based databases, and Knowledge Organizing Systems are needed in semantic integration. Also methods such as translators and making semantic relations can be used in semantic integration. Moreover tools such as ontology, knowledge organizing system, knowledgebase databases, translators, and descriptive and analytical languages should be used in semantic integration. Other findings related to Question 2 of the study showed that the studied digital libraries are not in suitable situation in covering digital materials and filling metadata fields. Also documenting metadata fields is in not good mood. Therefore there is need to strengthen all the identified weakness in order to make semantic integration ability. Finally proposed model of this study presented in three layers entitled data, inference machine, and application.
ملخص الجهاز:
براي دستيابي به هدف اصلي مـذکور اهـداف فرعـي زيـر نيـز تعيين شدند: شناسايي عناصر دخيل در يکپارچه سازي معنايي کتابخانه هاي ديجيتال شناسايي وضعيت کتابخانه هاي ديجيتال مورد بررسي از نظـر مستندسـازي محتـواي فـراداده هـا جهت استفاده در يکپارچه سازي معنايي اطلاعات 1 با توجه به مطالب اشاره شده ، پژوهش حاضر بدين شکل سازمان يافتـه اسـت .
برخـي از ايـن پـژوهش هـا اختصـاص بـه مطالعـۀ مـوردي داشـتند (Warren and Alsmeyer 2005; Guha 2006; Issac, Schlobach, Matthezing, and Zinn 2008)، برخي مبتني بر فناوري خاصي مانند آردي اف بودند (٢٠٠٦ Han)، برخي به معرفي مدل خاصـي در حوزة بازيابي معنايي اختصـاص يافتـه بودنـد ( Pasad and Madalli ;٢٠٠٥ Huang, Ke, and Yang ٢٠٠٨)، و برخي نيز به روش هاي يکپارچه سـازي پرداختـه بودنـد ( Mayer, Mutschke, and Petras .
در سيسـتم هـاي اطلاعـاتي نامتجـانس (کـه بيشـترين کاربرد را در يکپارچه سازي سامانه هـاي اطلاعـاتي دارد) بـراي ايجـاد يکپارچـه سـازي معنـايي ، بـه زيرساخت فناورانه مانند پروتکل هاي مبادلۀ اطلاعات ( Alipour-Hafezi, Horri, Shiri, and Ghaebi ٢٠١٠)، نظام هاي کدگذاري و نظام هاي شناساگر، استانداردهاي فراداده ، مسائل سـازماني و قـانوني و پايگاه هاي دانشي معنايي مانند هستي نگاري ها و سيستم هـاي سـازماندهي دانـش (٢٠٠٤ DELOS) نياز هست (٢٠٠٥ Patel, koch, Doerr, and Tsinaraki).
وضعيت کتابخانه هاي ديجيتالي مورد بررسي از نظر مستندسازي محتواي فراداده ها جهت اسـتفاده در يکپارچه سازي معنايي اطلاعات چگونه است ؟ در اين بخش و در راسـتاي پاسـخ بـه پرسـش مـذکور و همچنـين پيشـگيري از اطالـۀ کـلام ، يافته هاي مرتبط با اين پرسش به طور خلاصه ارائه شده اسـت .