خلاصة:
در مطالعهی حاضر با استفاده از معیارهای برتری تصادفی به بررسی راهبردهای کمآبیاری ذرت دانهیی در منطقهی زرقان فارس پرداخته شد. نتایج نشان داد که راهبرد بهینهی کمآبیاری بر اساس عملکرد و بازده ناخالص در مرحلهی دوم و چهارم رشد ذرت است. در شرایط محدودیت آب و زمین، کشاورز ریسکپذیر و ریسکگریز رفتار متفاوتی در انتخاب سطح زیرکشت بر اساس هر برنامهی آبیاری از خود نشان دادند. کشاورز ریسکگریز به برنامهی 10% کمآبیاری در مرحلهی دوم و چهارم رشد و ریسکپذیر به برنامهی 5% کمآبیاری در چهار مرحلهی رشد ذرت، بالاترین سطح زیرکشت را اختصاص دادند.
In the current study, various deficit irrigation strategies of corn were considered using Stochastic Dominance Criteria in Zarghan region of Fars. Results showed that optimum deficit irrigation strategy, based on the corn yield and gross margin is on the second and fourth corn growth stages. In the conditions of limited water and land, risk taker and averse farmers showed different behavior in choosing cultivated area in each deficit irrigation plans. In 10 percent deficit irrigation in second and fourth corn growth stages, risk averse farmer devoted the highest cultivated area and the risk taker farmer in 5 percent deficit irrigation in fourth corn growth stages.
ملخص الجهاز:
بر این اساس، در بخش اول به مقایسه ی برنامه های کم آبیاری ذرت دانه یی با استفاده از معیار برتری تصادفی درجه ی اول (FSD) ودوم (SSD) بر اساس عمل کرد دانه یی پرداخته شده است .
در بخش دوم از روش کارآیی تصادفی با توجه به یک تابع بر اساس معیار معادل اطمینان و با لحاظ کردن ترجیحات ریسکی تصمیم گیرنده برنامه ی برتر مشخص ، و در بخش سوم به ارایه ی مدل بهینه سازی کارآیی تصادفی در شرایط محدودیت زمین و آب پرداخته شده است .
برای هر گزینه ی ریسکی و متناسب با هر شکل از تابع مطلوبیت ، فرضیه ی مطلوبیت ذهنی مورد انتظار (SEU) بدان معنی است که مطلوبیت میتواند با توجه به درجه ی ریسک گریزی «r» و پیآمد تصادفی xبه دست آید(هارداکر و همکاران، ٢٠٠٤)، به این ترتیب که : U(x,r)U(x,r)f(x)dx (3) و مقدار Uبرای مقادیر مختلف rدر بازهی ریسک گریزی تعیین شده قابل محاسبه است .
برای تحلیل در ابتدا تصمیم در مورد استفاده از تابع مطلوبیت نمایی مثبت گرفته میشود که مستلزم در نظر گرفتن یک بازهی مناسب برای ضریب های ریسک گریزی مطلق است (هارداکر و همکاران، ١٩٩٧).
این نتیجه بیانگر اهمیت دیدگاه و درجه ی ریسکی کشاورز در شرایط محدودیت آب در انتخاب سطح زیرکشت بر اساس برنامه های متفاوت کم آبیاری است ، و میتواند در تصمیم گیری و کاهش مصرف آب در مزرعه و تاثیر بر عمل کرد محصول و به دنبال آن بازده برنامه یی کشاورز موثر باشد.