خلاصة:
پیکرۀ این پژوهش، شواهدی هستند که نجفی (1378) برای اصطلاحات دارای ناماندامِ سر ذکر کردهاست. شیوههای تغییرپذیری مطرح در مون (1998) و لانگلاتز (2006) هم چارچوب نظریاند. یافتهها نشان میدهد اصطلاحات ناماندامی زبان فارسی به واسطۀ فرایندهای اضافهسازی، جابهجایی نحوی، جایگزینی و حذف، در سطوح مختلف تغییرپذیرند. تغییرپذیری در سطح نحوی به صورت پسایندشدگی، قلب نحوی، مصدرشدگی و اسم مصدرشدگی، مجهولشدگی، تغییرپذیری نقشی، اضافهسازی گروه حرفاضافهای و حذف فعل دیده میشود. در سطح معنایی، تغییرپذیری از طریق چندمعنایی و ایهامشدگی روی میدهد. تغییرپذیری در سطح واژگانی شامل فرایندهای اضافهسازی اسم، صفت، قید، جایگزینی اسم، جایگزینی فعل و حذف فعل است و در سطح واژی ـ نحوی نیز اضافهسازی یای نکره و نشانههای جمع مشاهده شد. بررسیها نشان میدهد که فرایندهای اضافهسازی و جابهجایی نحوی، نشانگر تمایل اصطلاحات به رعایت اصل تصویرگونگی کمیّت و تصویرگونگی پیچیدگی هستند. در عینحال، فرایندهای چندمعنایی، ایهامسازی، تغییرپذیری نقشی و حذف، نشان از رعایت اصل اقتصاد میدهند.
ملخص الجهاز:
تغييرپذيري در اصطلاحات داراي نام اندام سر در زبان فارسي 1 ساسان ملکي دکتر محمد راسخ مهند٢ تاريخ دريافت : ١٣٩٧/١٢/٠٦ تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/٠٤/١٠ چکيده پيکرة اين پژوهش ، شواهدي هستند که نجفي (١٣٧٨) براي اصطلاحات داراي نام انـدام سـر ذکـر کـرده اسـت .
تغييرپذيري در سطح نحـوي بـه صـورت پسـايندشـدگي، قلـب نحـوي، مصدرشدگي و اسم مصدرشدگي، مجهول شدگي، تغييرپذيري نقشي، اضافه سازي گروه حرف اضـافه اي و حـذف فعل ديده ميشود.
در مقاله برآنيم تا به اين سؤالات پاسخ دهيم کـه انـواع تغييرپـذيري در اصـطلاحات زبـان فارسي کدامند؟ تغييرپذيري را چه فرايندهايي انجام ميدهنـد؟ و تبيـين نقشـي تغييرپـذيري اصطلاحات زبان فارسي چيست ؟ فرض ما اين است کـه اصـطلاحات زبـان فارسـي در سـطوح نحوي، معنايي، واژگاني و واژي ـ نحوي تغييرپذيرند و تغييرپذيري با فرايندهاي اضـافه سـازي، حذف ، جابه جايي و جايگزيني انجام ميشود.
موارد تغييرپذير به صورت مورب مشخص شده اند: الف - تغييرپذيري در فعل در اين حالت ، ميتوان يک فعل را جاي فعل ديگـري نشـاند بـه گونـه اي کـه در مفهـوم کلـي اصطلاح تغييري ايجاد نشود.
مثلا، اصطلاح upset the applecart (کاسه کوزه ها را برهم زدن ، نقشه هاي کسـي را نقـش بـر آب کردن ) در بافت زير، به واسطۀ اضافه سازي عبارت وصـفي the most ponderous (سـنگين ترين ، وزين ترين )، از لحاظ معنايي شدت يافته است : 18.
به اين اصـطلاح در مثـال (٥٤-ب ) عبـارت اصـطلاحي پـا بـه راه اضـافه شـده اسـت کـه از نـوع اضافه سازي نحوي است و نقش تأکيدي دارد.