خلاصة:
شیزوفرنیا به معنای گسیختگی روحی و چندشخصیته بودن از مؤلفههای شخصیتهای پسامدرنیستی است که در آثار پسامدرن، تفاوت آنها با شخصیتهای طبیعی نشان داده میشود. شخصیتهای شیزوفرنیا چنانکه دلوز و گتاری میگویند، میل خود را برخلاف شخصیتهای ادیپی در ابژه خاصی محدود نمیکنند و به ابژههای متفاوتی میاندیشند و از همین راه دچار پراکندگی و گسیختگی میشوند. شخصیتهای اگزیستانسیال، پوچگرا و آواره به این پراکندگی و بیگانگی میرسند، اما پراکندگی و گسیختگی روحی آنان گاهی تشدید مییابد.
این مقاله به سه رمان مطرح پسامدرن ایرانی توجه دارد و آنها را نمونه رمانهای پسامدرن ایرانی قلمداد میکند. همه گونههای شخصیتی زنان در این رمانها به چشم میخورد. نویسندگان دو رمان ساربان سرگردان و کولی کنار آتش زناند و نویسنده رمان باورهای خیس یک مرده مرد است که این نکته نیز در مقاله مطمح نظر میباشد. از نتایج مقاله، شیزوییتر بودن شخصیت اصلی رمانهایی مثل کولی کنار آتش است و عامل این ویژگی نیز چه بسا مردان هستند. از اهداف مقاله شناخت شخصیتهای زن در رمانهای پسامدرن است و روش آن به گونهای تحلیلی به شخصیت شیزوفرنیایی زنان در رمانهای یاد شده میپردازد و بیان میدارد که زنان در داستانهای مردان نقش حاشیهایتری دارند.
Schizophrenia, in the sense of mental disintegration and split personality, is one of the features of postmodernist characters whose difference from normal persons is shown in postmodernist works. Unlike Oedipal characters, schizophrenic characters, as Deleuze and Guattari hold, do not limit their desire to one object only but, rather, think of different objects and, in this way, are afflicted with disintegration. Existentialist, nihilistic and nomadic characters are afflicted with such disintegration but sometimes their mental disintegration is intensified. The present study concentrates on three well-known Persian novels and regards them as examples of Iranian postmodern works. In these novels all types of women characters can be discerned. Moreover, Daneshvar’s Wandering Caravan-Leader and Ravanipour’s The Gypsy beside the Fire, written by women authors as well as Mohammadali’s A Dead Man’s Wet Beliefs, written by a male author, contribute to the present study’s comprehensiveness. The main aim of this study is to analyse women characters in the novels. Adopting an analytical method, it examines the schizophrenic characters in these three novels to explain that women have a more marginal role in novels with male authors. The article concludes that in novels like The Gypsy beside the Fire, the main characters have a more schizophrenic personality and this is likely to have been caused by men.
ملخص الجهاز:
تحلیل نمونه وار زنان شیزوفرنیک در رمان های پسامدرن فارسی (کولی کنارآتش ، ساربان سرگردان و باورهای خیس یک مرده ) 1 فاطمه ادراکی 2 دکتر تقی وحیدیان کامیار 3 دکتر محمد فاضلی تاریخ دریافت : ٩٦/٤/١٦ تاریخ پذیرش : ٩٦/٨/١٤ چکیده شیزوفرنیا به معنای گسیختگی روحی و چندشخصیته بودن از مؤلفه های شخصیت های پسامدرنیستی است که در آثار پسامدرن ، تفاوت آنها با شخصیت های طبیعی نشان داده می شود.
این بیماری در شخصیت های داستانی به ویژه پسـامدرن بـه یک شگرد بدل می شود و تنها یک روان نژندی نیست بلکه تکنیکـی در پرداخـت شخصـیت است .
پسامدرنیست ها به بازنمایی این گسیختگی ها و تضادها اصرار می ورزند و می گوینـد ایـن عمل اگرچه از رنج های آدم ها یاد می کند اما سبب می شود که ایدئولوژی و تک صـدایی ، بـه ویژه صدای تک بعـدی مـردان ، از میـان بـرود.
در برابر این نویسندگان زن ، نویسنده مرد -محمدعلی - قـرار دارد کـه هـم در جـنس خود و هم از نظر ایدئولوژیک و غیرایدئولوژیک بودن شخصیت ها و هم در شیزویی و ادیپـی بودن زنانش با آنها متفاوت است .
اما آلتوسـر بـر ایـدئولوژی سـنتی و افراد عادی نیز نظر دارد، زیرا به باور وی ایدئولوژی به بازسازی اندیشه هـای سـنتی رو مـی کند تا از شیوه های تولید و زندگی زمـان خـود بـه نفـع طبقـه ی حـاکم پشـتیبانی کنـد .
اما در رمان کولی کنار آتش نویسنده ، روانی پـور، نویسـنده درون داستان ، مرد -مانس -؛ و شخصیت اصلی آینه است .