خلاصة:
بسیاری از کشورهای جهان ازجمله کشورهای درحال توسعه، به دنبال تقلید از موفقیت اقتصاد آمریکا
هستند. آنها در انجام این کار به جای آنچه بهنظر سازوکارهای سنتی یا دولت محور جلوه می کنند، بر
سازوکارهای بازارمحور تکیه می کنند. هدف این گزارش نقض و یا کاهش جایگاه و اهمیت سازوکارهای
بازاری در پیشرفت اقتصادی ایالات متحده آمریکا نیست، 1 بلکه مقصود این گزارش ارائه نمونه هایی از
نحوه حمایت های هدفمند و مشروط دولت ایالات متحده از بخش های مزیتدار تولیدات داخلی آن
کشور، مبتنی بر شواهد تاریخی و نظریه دولت کارآفرین است.
سابقه حمایت دولت آمریکا از تولیدات خود به 227 سال پیش بازمیگردد هنگامی که الکساندر
به » گزارشی درباره تولیدات صنعتی « همیلتون اولین وزیر خزانه داری آمریکا سند مهمی تحت عنوان
کنگره ارائه داد. این گزارش شامل تعرفه های حمایتی، محدودیت های صادراتی، یارانه های مستقیم دولت
به صنایع مورد هدف، معافیت های مالیاتی برای نهاده های تولیدی و حمایت برای بهبود زیرساخت ها
را باید از » صنایع نوزاد « میشد. در واقع همیلتون معتقد بود که کشور عقبافتادهای مثل ایالات متحده
رقابت خارجی در امان نگه دارد و تا زمانی که این صنایع نوزاد بتوانند روی پای خودشان بایستند، به
حمایت از آنها همت گمارد.
شروع جنگ آمریکا با بریتانیا در سال 1812 ، باعث شد تا سیاست های حمایتگرانه همیلتون عملیاتی شود
و سیاست های صنعتی جامعتری برای توسعه و حفاظت صنعت آمریکا ایجاد شود. از سال 1812 تا اوایل دهه 1940 ، ایالات متحده با وضع تعرفه های سنگین برای حمایت از صنایع نوزاد خود، یکی از حمایت گرترین کشورها در طول تاریخ بود و سپس با به بلوغ رسیدن صنایع و گسترش مقیاس تولیدات آنها، به گسترش آزادسازی تجاری و اعمال فشار بر دیگر کشورها برای تجارت آزاد روی آورد. گرچه امروزه نقش حمایتی تعرفه ها به دلیل تجارت بین الملل در چارچوب سازمان تجارت جهانی بسیار کمرنگ شده است، اما درعوض ایالات متحده به طور فزایندهای سازوکارهای دیگری ازجمله ایجاد نمایندگان مخصوص مذاکرات تجاری، برای حمایت از صنایع داخلی که توسط تجارت آزاد مورد صدمه واقع می شوند، به کار برده است.