خلاصة:
اسما بارلاس نویسندة کتاب زنان باورمند در اسلام: خوانشزدایی تفسیرهای پدرسالارانه از اسلام (2002م) یکی از شخصیتهای مهم بازاندیشی مسائل اسلام و جنسیت با تکیه بر ارائة تفسیرهای متفاوت از این مسائل در قرآن است. او برای صورت دادن این بازتفسیر، خود را ناگزیر به نقد روششناسی تفسیر سنتی و نیز پردازش معیارهای تفسیری متفاوتی دیده است. این نویسنده آنچه را که به عنوان یک چارچوب روششناختی برای خوانش قرآن پردازش کرده، «هرمنوتیک قرآنی» نام نهاده و مدعی است مؤلفهها و معیارهای آن را از خود قرآن استخراج کرده است؛ اما ازآنجاکه او «هرمنوتیک قرآنی» خود را «تفسیر انتقادی» و در برابر «تفسیر سنتی» که از نگاه او «محافظهکارانه» است، تعریف کرده و تفسیر سنتی را گاه بهتلویح و گاه بهتصریح فاقد ویژگیهای «قرآنی ـ انتقادی بودن» معرفی میکند، این نوشتار در تلاش است مقایسهای میان «هرمنوتیک قرآنی» بارلاس و نظریة تفسیری علامه طباطبایی که از شخصیتهای اصلی تفسیر قرآن به قرآن است، صورت دهد. علامه طباطبایی از معدود شخصیتهایی است که روش تفسیر قرآن به قرآن را بهتمامی به کار گرفته است. او به «خودبسندگی» قرآن در تفسیر قائل است و این نظریه و روش تفسیری را منتج از ساختار کلی متقن و عقلایی قرآن میداند و اینکه آیات قرآن انسجامی کامل و پیوسته دارد و از هر اختلاف و تناقضی مبراست. او فهم دقیق قرآن را مستلزم رویکردی کلنگر و جامع میداند تا در پرتو این جامعنگری از برداشتهای جزئی، پراکنده و ناصحیح پرهیز شود؛ با وجود اشتراک در مؤلفههای نظریة تفسیری مشترک هردو اندیشمند، وجود پیشفهمها و پیشفرضهای مختلف، ایشان را به برداشتهای متفاوتی در مسئلة جنسیت در قرآن سوق میدهد.
Asma Barlas, the author of the book, women believing in Islam, cancelling of patriotic interpretations from Islam (2003 A.C) is one of the main characters who has reflected on Islam and gender issue with the emphasis on presenting different interpretations from these issues in Holy Quran. To do this interpretation, he obliges herself towards the interpretation of methodology of traditional interpretation and processing different interpretive criteria. This author has nominated what has been processed as a methodology framework towards reading Quran and he claims that its elements and criteria have been extracted from Quran. She has defined his Qur’anic hermeneutic as a critical interpretation and against the traditional interpretation with conservative view and introduces the traditional interpretation implicitly or explicitly without Qur’anic critical properties. This writing is to compare Barlas’ Qur’anic hermeneutic and the interpretive theory of Allameh Tabatabaee who is the main characters of interpretation of Quran from Quran. Allameh is of the numerable characters who thoroughly regarded the interpretation of Quran from Quran. He believes in the sufficiency of Quran in relation to the interpretation and considers this interpretative method and theory to be the result of rational and firm general structure of Quran. Moreover, he trusts in the verses of Quran with complete coherence and no contradiction. He also believes that the accurate understanding of Quran is in need of comprehensive and holistic approach. In spite of commonality in the elements of interpretive theories of both thinkers, the presence of different presumptions leads them towards different interpretations related to issue of gender in Holy Quran.
ملخص الجهاز:
ايـن نويسنده آنچه را که به عنوان يـک چـارچوب روش شـناختي بـراي خـوانش قرآن پردازش کرده ، «هرمنوتيک قرآني » نام نهاده و مدعي است مؤلفه هـا و معيارهــاي آن را از خــود قــرآن اســتخراج کــرده اســت ؛ امــا ازآنجاکــه او «هرمنوتيک قرآني » خود را «تفسير انتقادي » و در برابر «تفسـير سـنتي » کـه از نگاه او «محافظه کارانه » است ، تعريف کرده و تفسير سنتي را گاه بـه تلـويح و گاه به تصريح فاقد ويژگي هاي «قرآني ـ انتقادي بودن » معرفي مـي کنـد، ايـن نوشتار در تلاش است مقايسه اي ميان «هرمنوتيک قرآنـي » بـارلاس و نظريـۀ تفسيري علامه طباطبايي که از شخصيت هـاي اصـلي تفسـير قـرآن بـه قـرآن است ، صورت دهـد.
از نظر او پذيرفتن آزاديبخشـي فمينيسم دشوار است ؛ «همان طورکه براي غيرمسلمان هـا پـذيرفتن اسـلام بـه عنـوان يـک مکتـب آزاديبخش سخت است » (به تصویر صفحه رجوع شود) ٢ـ١ پرسصهاي بنيادين بارلاس درحقيقت بارلاس در کتاب زنان باورمند در اسلام ميخواهد بـر روي چنـين پرسـش هـايي تأمل کند: آيا کتاب مقدس اسلام نابرابري و سرکوب جنسي را محکـوم مـيکنـد يـا آن را آموزش ميدهد؟ آيا يک متن پدرسـالارانه و زن سـتيزانه اسـت ؟ آيـا قـرآن آزادي زنـان را مجاز دانسته و آن را حمايت ميکند؟ (به تصویر صفحه رجوع شود) بارلاس اميدوار است با بهره گيري از روش شناسي تفسيري يا هرمنوتيک نشئت گرفتـه از قرآن و نيز با استفاده از دو تعريف از پدرسالاري (به عنـوان سـنت حاکميـت پـدر و نيـز بـه عنوان سياست هاي نابرابري جنسيتي مبتني بـر نظريـات تفـاوت گـذاري جنسـي) نشـان دهـد نه تنها معرفت شناسي قرآني ذاتـا ضدپدرسـالاري اسـت ؛ بلکـه مـا را قـادر مـيکنـد برابـري راديکال ميان دو جنس را نظريه پردازي کنيم (به تصویر صفحه رجوع شود) هيچ کنش و اقدامي بدون نظريه نيست و مسلمانان هنـوز بايـد نظريـه اي از برابـري را از قرآن استنباط کنند.