خلاصة:
افکار عمومی یکی از نیروهایی است، که همواره دنبال مطالبات خاصی بوده بهگونهای که نمیتوان تاثیر آن را بر وقایع و رخدادهای گوناگون جامعه در ابعاد مختلف، حتی نظام کیفری نادیده گرفت. پژوهش حاضر به دنبال بررسی جایگاه افکار عمومی در محاکم کیفری از دیدگاه دستاندرکاران نظام عدالت کیفری است.این پژوهش از لحاظ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از لحاظ روش گردآوری اطلاعات، پیمایشی میباشد. جامعه آماری کلیه دستاندرکاران عدالت قضایی (وکلا، قضات و اساتید معتبر دانشگاه) است که به روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 84 نفر انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه محققساخته با مکانیزم پرسشگری مستقیم، پرسشهای بسته و چند گزینهای از نوع طیفی یا درجهبندی استفاده شده و جهت خلاصه کردن دادهها، از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی و ...) و جهت رد یا تایید فرضیهها از آمار استنباطی (آزمون T تک نمونهای) استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان داد که ویژگیهای فردی بزهدیده بر جایگاه افکار عمومی در محاکم کیفری تاثیر دارد(sig= 0/000). افکار عمومی بر رسیدگیهای قضات در محاکم کیفری تاثیر دارد(sig= 0/000). نوع جرم بر جایگاه افکار عمومی در محاکم کیفری تاثیر دارد(sig= 0/000). مجاری تاثیرگذاری بر جایگاه افکار عمومی در محاکم کیفری تاثیر دارد(sig= 0/000). افکار عمومی بر نحوه رسیدگی و رعایت تشریفات دادرسی در محاکم کیفری تاثیر دارد(sig= 0/000). در نتیجه تاثیرگذاری افکار عمومی در عرصههای گوناگون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حقوقی مسالهای است غیرقابل انکار و در بسیاری از موارد دستگاه عدالت کیفری نیز مجبور به اتخاذ رویکرد همسو با آن شده است.
Public opinion is one of the forces that has always pursued certain demands in such a way that its impact on various events and happenings in society in various dimensions, even the penal system cannot be ignored. The present study seeks to examine the position of public opinion in criminal courts from the perspective of those involved in the criminal justice system. This research is descriptive-analytical in terms of research method and survey in terms of data collection method. The statistical population is all judicial justice professionals (lawyers, judges and reputable university professors) that 84 people were selected by simple random sampling. To collect information, a researcher-made questionnaire with direct questioning mechanism, closed questions and multiple choice of spectral or grading type was used and to summarize the data, descriptive statistics (frequency, frequency percentage, etc.) were used. Inferential statistics (one-sample t-test) was used to reject or confirm the hypotheses. Findings showed that the personal characteristics of the victim affect the position of public opinion in criminal courts (sig = 0.000). Public opinion influences judges' hearings in criminal courts (sig = 0.000). The type of crime affects the position of public opinion in criminal courts (sig = 0.000). Channels of influence affect the position of public opinion in criminal courts (sig = 0.000). Public opinion has an impact on the conduct and observance of court proceedings in criminal courts (sig = 0.000). As a result, the influence of public opinion in various cultural, political, social and legal fields is an undeniable issue and in many cases, the criminal justice system has been forced to adopt a similar approach
ملخص الجهاز:
دو عامل مهم ، يعني آشنايي مردم با رويدادها، حوادث اجتماعي ، فرهنگي ، سياســي ، اقتصادي و پيشرفت لحظه اي فن آوري ارتباطات جمعي در سراســر دنيا، درک نويني از خردورزي ، آزاد انديشي و مسايل حقوق بشري را پديد آورده اند و همين مســايل و از قبل آن باعث شــده کــه مردم در مقابل برخي ِ از رويدادها واکنش هاي متفاوتي از خود نشــان دهند، لذا در چنين وضعيتي ، شناخت افکار عمومي و نقش آن از جايگاه والايي برخوردار اســت (دادگران ، ١٣٩٣: ٧).
گستره افکار عمومي به حدي است که شامل تأثيرپذيري و تأثيرگذاري بر همه اشخاص ، مؤسسات ، سازمان ها و گروه هاست ، از همين روي به تدريج نه تنها نظام هاي سياســي بلکه سياست گذاران جنايي را نيز به سمت شناخت و بهره -گيري از آن سوق داده و اين مســاله در همــه نظام هاي حقوقي دنيا و از جملــه نظام حقوقي جمهوري اســلامي ايران با درجات کم و زياد وجود دارد و اغلب بر اين امر واقفند که بي توجهي به افکار عمومي در سياســت هاي کيفري نمي تواند چندان پايدار و مســتحکم باشد ( پــاک نهاد، ١٣٩٣: ٢٥).
٢. پيشينه تحقيق عزيزي ، ميرخليلي (١٣٩٩) در پژوهشي تحت عنوان «ارتباط نظريه قوچ قرباني و عوام گرايي کيفري و تاثير آن بر سياست کيفري ايران » ضمن تاکيد بر اين مساله که يکي از وظايف مهم و اساســي دولت ها، تامين امنيت شــهروندان است ، به اين موضوع اشاره نموده اند که وقوع جرايم در هر جامعه اي ، تهديدي جدي عليه نظم و امنيت تلقي مي شــود و موجب نارضايتي شــهروندان از عملکرد دولت در انجام وظايفش مي گردد.