خلاصة:
انسانها در طول حیات خود با مشکلات فراوانی روبرو میشوند که این مشکلات به شیوههای گوناگون زندگی و شخصیّت آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. برخی از مشکلات اساسی و تأثیرگذار دوران کودکی از قبیل رفتار نامناسب والدین با کودک منجر به رنجها و آسیبهای روانی میشود که نقشی بنیادین در زندگی و کنشهای فرد در دوران بلوغ وی دارد. این رنجهای مهمّ و تأثیرگذار منجر به رفتارهای نابهنجار در ادوار مختلف زندگی شخص میشود. کارن هورنای، روانشناس آلمانی، در باب رنجهای روانی نظریّهای بسیار مهمّ دارد که با عنوان نظریّة «روانرنجوری» شناخته میشود. وی عوامل پیدایش روانرنجوری را مطرح و مکانیسمهایی را به عنوان رفتارهای دفاعی که شخص روانرنجور برای تسکین آلام و حصول آرامش به آنها متمسّک میشود، برمیشمارد. یکی از این مکانیسمها «حرکت به سوی مردم» یا «مهرطلبی» است. هورنای معتقد است؛ مکانیسم مهرطلبی که روانرنجوران بدان پناه میبرند، درمان حقیقی نیست و گرایش و تمسّک بدان، نه تنها امنیّت و آسایش خاطری برای روانرنجوران به بار نمیآورد، بلکه موجب تشدید روانرنجوری نیز میشود. مولانا نیز به عنوان عارفی بزرگ و اندیشمندی بیبدیل که علاوه بر علوم متداول زمانِ خود، از سرچشمة فیّاض وحی و معارف اسلامی و ایرانی سیراب بوده و آثاری جهانی همچون مثنوی و غزلیّات شمس را پدید آورده است، به اقتضای رسالتِ خود که نجات خلق و رساندن آنها به سعادت دو جهان است، نسبت به رنجهای درونی و روانی انسان بیتفاوت نبوده است. وی تأمّلات دقیق و عمیقی در باب مسائل روانی انسان داشته و آراء فاخر و ارزشمندی در این خصوص ارائه کرده است. مولوی در مطاوی داستانها و تمثیلات مثنوی به نحو شایستهای به علل گرایش به مکانیسمِ مهرطلبی و عوارض و پیامدهای آن اشاره کرده است. این مقاله بر آن است تا با بررسی نمودهای مختلف مکانیسم مهرطلبی در حکایات و تمثیلات مثنوی معنوی، جایگاه این مکانیسم را در کُنش شخصیتهای روانرنجورِ داستانهای مثنوی روشن کند.
Human beings confront so many hardships in their life and these hardships affect their life and personality. Some basic hardships of childhood such as improper behavior of parents lead up to sufferings that have a fundamental role in a person’s life and actions in the maturity period. These important and influential sufferings result in abnormal behaviors in one’s different periods of life. Karen Horney a German psychologist, has an important theory about human psychological pains and sufferings, known as “Neuroticism”. She offers the causes of neuroticism and considers some mechanisms as defense behaviors or structures that the neurotic person uses to relieve his pain and reach relaxation. One of these mechanisms is "moving towards the people" or "complaint". Horney believes all of the mechanisms especially the mechanism of complaint that neurotic person refuges in are not true treatments, and not only do not provide security and comfort for neurotics but also exacerbate their neuroticism. Molavi as a great mystic, poet, and thinker that has used the Quran, Islamic and Iranian knowledge in addition to a great deal of his time common sciences, and compiled so many universal works such as “Masnavi” and “Gazaliyyate Shams”, according to his mission i.e. saving people and bringing them to the prosperity, was not indifferent on the inner and psychological sufferings of human beings. He has had deep thoughts and reflections on human psychological issues and has presented so many valuable ideas in this regard. Molavi has competently pointed out t causes of the tendency to the mechanism of the complaint and its complications and consequences in Masnavi's stories and allegories. This paper is going to investigate the different manifestations of the complaint mechanism in the anecdotes and allegories of Masnavi, clarifying the position of this mechanism in the actions of neurotic characters of Masnavi's stories and allegories
ملخص الجهاز:
تحليل مکانيسم روان رنجورانۀ مهرطلبي در داستان هاي مثنوي بر اساس نظريۀ کارن هورناي شهرام محمودي دانشجوي دکتري گروه زبان و ادبيات فارسي ، واحد اردبيل ، دانشگاه آزاد اسلامي ، اردبيل ، ايران .
مکانيسم هاي سه گانۀ فوق در نمودار زير قابل ترسيم است : / نمودار شمارٔە (١) نيازهاي ده گانه اي که هورناي براي شخص روان رنجور برمي شمارد، عبارتند از: ١- نياز به محبت و مورد تأييد واقع شدن ١: شخص ناگزير است ديگران را خشنود سازد و مطابق انتظارات آن ها زندگي کند؛ توجه عمده اش به اطرافيان است تا نظر خوبي نسبت به او داشته باشند؛ اين گونه اشخاص بي - نهايت به طرد شدن يا احساس هاي غيردوستانه حساسند.
neurotic need for perfection and unassailabilitة هر کدام از نيازهاي ده گانۀ فرد روان رنجور را مي توان به يکي از مکانيسم هاي سه - گانۀ دفاعي نسبت داد بدين ترتيب که : پنج نياز اصلي در تاکتيک مهرطلبي قرار مي گيرند که عبارتند از : الف ) نياز به محبت و مورد تاييد واقع شدن ، ب) نياز به شريکي که مسئوليت زندگي فرد را عهده دار شود، ج) نياز به حيثيت و آبرو، د) نياز به تحسين و تمجيد ديگران ، هـ) نياز به کمال و انتقادناپذيري .
هر دوي آن ها جلوه دادن محاسن خويش براي جلب توجه و نظر ديگران را سبب نزول بلا و گرفتاري بيروني و دروني مي دانند؛ هورناي اين امر را باعث ادامۀ اضطراب اساسي و عميق تر شدن روان رنجوري مي داند اما مولانا علاوه بر صدمۀ رواني ، آسيب هاي اجتماعي متوجه اين افراد را نيز گوشزد مي کند.