خلاصة:
مبناگرایی از مهمترین و پرسابقهترین نظریات در خصوص توجیه معرفتی است که قابلیت و ظرفیت این را دارد که در مقابل بسیاری از رویکردهای رقیب که به شکاکیت و نسبیگرایی منتهی میشوند، ایستادگی و از خود دفاع کند. در این میان مبناگرایی در اندیشه ملاصدرا با توجه به مبانی خاص وی از جمله اصالت وجود و نسبتی که معرفتشناسی و وجودشناسی در اندیشه وی دارد از قابلیت و نقاط قوت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به دنبال بررسی و تحلیلی جامع از مبناگرایی این فیلسوف نامدار است. در تحقیق حاضر به این نتیجه رسیدیم که اولا معرفتشناسی ملاصدرا کاملا تحت تاثیر وجودشناسی وی است، ثانیا تنها با تفکیک مراحل معرفت با توجه به قوس صعود و نزول میتوان فرایند علم و توجیه آن را توضیح داد، ثالثا علوم حصولی فعل و در نتیجه تجلی نفسِ مجردِ فاعل شناسا هستند و لذا بازگشت علوم حصولی به علوم حضوری است و رابعا توجیه معرفتی که صرفا در تصدیقات مطرح است، با بازگشت تصدیقات نظری به بدیهی و تصدیقات بدیهی به علم حضوری تبیین میشود.
Foundationalism is a major early theory concerning epistemic justifica-tion, which has the capacity to resist against many rival approaches which lead to skepticism and relativism. Given his principles such as primacy of existence and the relation between epistemology and ontology in his view, Mullâ Ṣadrâ’s brand of foundationalism has many advantages. In this re-search, we adopt a descriptive-analytic method to offer a comprehensive consideration and analysis of foundationalism in the views of this promi-nent philosopher. We conclude that, firstly, Mullâ Ṣadrâ’s epistemology is quite influenced by his ontology; secondly, the process of knowledge ac-quisition and justification can be explained only by distinguishing differ-ent stages of knowledge given the arcs of ascent and descent; thirdly, knowledge by acquisition is an act and thus a manifestation of the sub-ject’s immaterial soul. Hence, knowledge by acquisition goes back to knowledge by acquaintance; and finally, epistemic justification which solely applies to assents (taṣdîqât) is accounted for by reducing theoretical assents to self-evident assents and the latter to knowledge by presence.
ملخص الجهاز:
در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی و تحلیل جامعی از مبناگرایی در اندیشۀ این فیلسوف نامدار پرداخته و به این نتیجه رسیدهایم که اولاً معرفتشناسی ملاصدرا کاملاً تحت تأثیر وجودشناسی وی است؛ ثانیاً تنها با تفکیک مراحل معرفت با توجه به قوس صعود و نزول میتوان فرایند علم و توجیه آن را توضیح داد؛ ثالثاً علوم حصولی فعل و درنتیجه تجلّی نفسِ مجردِ فاعل شناسا هستند و ازاینرو بازگشت علوم حصولی به علوم حضوری است و رابعاً توجیه معرفتی که تنها در تصدیقات مطرح است، با بازگشت تصدیقات نظری به بدیهی و تصدیقات بدیهی به علم حضوری تبیین میشود.
همچنین باید گفت که بر اساس اصل اتحاد وجودی علم و عالم و معلوم، ما کاملاً با یک وجود واحد مشکک مواجهیم که در همه مراتبش علم و عالم و معلوم است؛ بنابراین بهآسانی میتوان نتیجه گرفت که معلومی که در مرتبۀ حسّ موجود است، در مرتبۀ عقل به نحو قویتری حضور دارد و لذا یک معلوم میتواند همانند عالِم خود (که با آن متحد است)، به وحدت تشکیکی در مراتب مختلف حضور داشته باشد؛ به همین دلیل ملاصدرا در یک تقسیمبندی، معلومات را بر اساس مراتب وجودیشان و در تطابق با مراتب هستی بر سه قسم میداند.
Tehran: Iranian Wisdom and Philosophy Association.