خلاصة:
مهم ترین نمود هر جامعه در رابطه با وضعیت کودکان همان جامعه است. زمانی که ساختار حقوقی یک جامعه، مبهم، ناشناخته، نامنسجم، حداقلی و یا جدا از بستر و زمینه های اجتماعی و فرهنگی همان جامعه در طول تاریخ باشد، بیانگر وضعیت نامناسب کودکان در آن جامعه است. در سطح کلان نیز، نمایانگر عدم تمرکز جامعه بر توسعه انسانی پایدار است و می تواند هشداری برای مدیران و سیاستگذاران آن جامعه در رابطه با پیشرفت و توسعه ی جامعه باشد. پژوهش حاضر به دنبال مطالعه ی ساختارهای علمی و اجرایی حقوق کودک در ایران است؛ هدف پژوهشگر، شناسایی نقاط قوت، ضعف علمی و اجرایی در رابطه با حقوق کودک در ایران بوده است. سطح تحلیل پژوهش در سطح کلان و ساختاری است؛ به این شکل که همه ی برنامه ها، اقدامات و ساختارها در رابطه با حقوق کودک در ایران شناسایی و سپس با استفاده از روش مونوگرافی و تکنیک های تحلیل تطبیقی، ساختاری، تحلیل اسنادی، بیان مشاهدات و تجربیات مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهند که تعارض و بی سازمانی در تعریف «کودک» و «کودکی» در ایران، عدم وجود نهاد ملی مشخصی برای تجویز و سیاستگذاری، سیستم انکار دستگاه های متولی برنامه های حمایت از کودکان، شکاف در بین تعاریف نهادهای مختلف از جمله نهاد دین، قانون و حقوق و همچنین عدم انطباق هر کدام از مواد حقوقی تعریف شده با فرهنگ عامه و حافظه تاریخی جامعه ی ایرانی، منجر به ایجاد موانعی در بهبود وضعیت حقوق کودکان در ایران شده است.
In this study, we seek to analyze the rights of Iranian children throughout history. In this regard, Foucault's genealogical principles are the methodological and theoretical basis of research because of the evolution. The findings show that with the presence of foreigners (Puchtalions) in Iran in the early Qajar period, the concept of child and childhood appeared in the social and cultural atmosphere of Iranian society. With the advent of the concept of childhood, the rights of the child came in to being . The society of that time, the spread of diseases and illnesses led to the creation of the first legal materials for children, which was based on the need to protect the health of children and guarantee its implementation. Then, social and cultural developments such as society's attention to development and modernity have led to the importance of children as potential forces for development and future and the importance of modern education for children, physical and mental health of children, sports, games Promote working children, support delinquent children on their own terms, and so on. Thus, different aspects of children's lives became the subject of the emergence of children's legal foundations. In the Pahlavi and contemporary eras, in addition to natural events, were the basis for the emergence of children's rights; Events that were also based on human action became the basis for the definition of children's rights. Evidence shows that today with the increase of natural harms such as epidemics (such as Covid-19), environmental pollution along with the increase of harms caused by human performance such as rape, human trafficking, shopping and the sale of children, births with uninformed and abnormal parents, the emergence of new legal principles and materials for children is increasing. Therefore, the rights of the child in the international arena and in the Iranian society are dynamic and constantly "becoming".
ملخص الجهاز:
يکي از دلايل نپرداختن محققان به چنين موضوعي ميتواند آگاهي تعداد اندکي از افراد به ساختارهاي حقوق کودک در ايران باشد، زيرا معمولا افراد با آگاهي دقيق از ساختار حقوق کودک ، مديران و کارشناساني هستند که در ساختار اداري متولي علمي و اجرائي حقوق کودک ميباشند؛ عمده تمرکز اصلي اين افراد نيز بر سطح اجراء و بايگاني کردن اقدامات است ، لذا به بخش تحليل کلي اقدامات و يا مطالعه ي علمي وضعيت موجود جامعه ، توجه اندک و يا اصلا توجهي ندارند؛ بنابراين نگارنده پژوهش حاضر، به عنوان عضو اسبق مرجع ملي کنوانسيون حقوق کودک و مجري علمي و اجرائي کميته حقوق کودک استان مرکزي ، بخشي از مجموعه اداري مرتبط با حقوق کودک بوده و در اثر حاضر سعي در مطالعه ي علمي وضعيت ساختاري حقوق کودکان ايراني در سطح کلان و ساختاري دارد.
از نظر حقوقي، مرجع ملي کنوانسيون حقوق کودک نيز، بر اساس پيمان نامه جهاني کنوانسيون و ماده يک اين پيماننامه ، هر شخص زير هجده سال تمام شمسي اعم از دختر و پسر را کودک محسوب ميکند و در کليه ي اقدامات حمايتي خود در قالب حقوق کودک ، اين افراد را به عنوان جامعه ي مخاطب خود در نظر ميگيرد؛ در عرف و خرده فرهنگ هاي مختلف در جامعه ، والدين مشخص کننده ي بازه زماني 8- Child دوران کودکي فرزند خود هستند، به اين معنا که وضعيت فرهنگي خانواده ها و وضعيت اجتماعي و اقتصادي آنها در تعريف شان از طول بازه زماني کودکي فرزندان خانواده مؤثر است (شعبان،١٣٩٩).