خلاصة:
رجبعلی تبریزی پس از تحصیلات مقدماتی به سلوک شرعی و تهذیب نفس پرداخته، سرانجام در اصفهان به حلقة درس حکیم میرفندرسکی پیوست. اغلب تذکرهنویسان به طهارت نفسانی و تمحض تبریزی بر طبیعیات، منطق و فلسفه اذعان دارند و تنها برخی همچون صاحب ریاض العلماء، او و برخی شاگردانش را به عدم تسلط بر ادبیات عرب متهم کردهاند. حکیم تبریزی از منتقدان جدی تفکر صدرایی است. او بدین منظور، به بسط ادبیات مشائی، بازخوانی برخی قواعد آن و طرح برخی اصطلاحات نو پرداخت تا بستر تحلیل مسائل جدید در قالب 'حکمت نومشائی' فراهم گردد. در عین حال، او چندان به کتابت آموزههای خویش اهتمام نمیورزید و بیشتر اوقات وی به سلوک فردی، تدریس معقول و تربیت شاگردان سپری میشد؛ از اینرو برخی شاگردان فاضل وی، ـ بویژه پیرزاده، قوامالدین رازی و محمدسعید حکیم ـ تقریرات دروس حکیم و یادداشتهای علمی وی را تدوین کردهاند. رسالة اثبات واجب، الاصول الآصفیة، المعارف الالهیة، مصنفات قوامالدین رازی و شرح توحید صدوق قاضی سعید؛ اهم منابع پژوهش در باب مکتب نومشائی حکیم تبریزی بشمار میآیند. در اینباره، گزارشهای اصحاب تراجم و برخی آراء مصححان و پژوهشگران معاصر نیز ارزیابی شدهاند.
Rajab‘ali Tabrizi became involved in religious wayfaring and purification of the soul after his preliminary studies and, finally, joined the classes of Hakim Mir Fendereski. Most biographers acknowledge Tabrizi’s inward purification and mastery over physics, logic, and philosophy, and only a few of them, such as the writer of Riyad al-‘ulama and some of his students, have accused him of not having mastery over Arabic literature. Hakim Tabrizi, who lived about 30 years after Mulla Sadra, was one of the serious critics of Sadrian thought. In doing so, he expanded the Peripatetic literature, reinterpreted some of its principles, and introduced a number of new terminology so that a cradle could be provided for the analysis of new problems within the framework of Neo-Peripateticism. However, he did not try to record all his teachings in writing and spent most of his time on individual wayfaring, teaching intellectual sciences, and training his students. Therefore, some of his knowledgeable students, particularly Pirzadeh, Qawam al-Din Razi, and Muhammad Sa‘id Hakim, transcribed his teachings and scientific notes. The treatise of Ithbat al-wajib, al-Usul al-asfiyah, al-M‘arif al-ilahiyyah, Musannafat-i Qawam al-Din Razi, and Sharh-i Tawhid Saduq by Qazi S‘aid comprise the most important research sources on Hakim Tabrizi’s neo-Peripatetic school of philosophy. The reports of translators and the ideas and theories of some contemporary editors and researchers have also been evaluated in this paper.
ملخص الجهاز:
حکمت نومشائی، تقریرات دروس رجبعلي تبریزی، اثبات واجب، الاصول الآصفیة، المعارف الإلهیة، مصنفات قوامالدین رازی، شرح توحید صدوق * * * احوالات شخصی و تحصیلات رجبعلي تبریزی در کتب تراجم به تاریخ و محل تولد رجبعلي تبریزی اشاره نشده است و تذکرهنویسان در اینباره سکوت یا اظهار بیاطلاعی کردهاند اما دربارة اصالت تبریزی بودن رجبعلي و زمان مرگ او در سال 1080ق تقریباً همنظرند 1 ؛ بهمين دليل برخی تاریخ ولادت این متفکر را اوايل قرن يازدهم قمري حدس زدهاند (امین، 1403: 6/ 464).
2. الاصول الآصفیة یا الأصل الأصیل این کتاب فلسفی که به زبان عربی و با روشمندی خاص تألیف شده، بنا بر تحقیق برخی از اصحاب تراجم، از آثار قلمی رجبعلي تبریزی است (نصرآبادی، 1317: 154؛ قزوینی، 1404: 152؛ ثقةالاسلام تبریزی، 1414: 3/ 450 و 4/ 27؛ امین، 1403: 6/ 465؛ آقابزرگ تهرانی، 1403: 2/ 176).
از مؤیدات این ادعا، نسخهيي خطی از الاصول الآصفیة به زبان فارسی و با عنوان تحفة الکمال است که نویسندة آن، در آثار متن، خود را ملاحسن، شاگرد رجبعلي تبریزی معرفی میکند (لُنباتی 9 ، 2/ 2470: گ2پ).
نويسندة این نوشتار معتقد است با اندكي تأمل، میتوان بین آن دو گزارشِ بظاهر متناقض، جمع نمود؛ بدین ترتیب که حکیم تبریزی کلیات مباحث مورد نظر خود را ـ به زبان فارسی یا عربی ـ نوشته و در کلاس درس برای شاگردان املاء و تشریح كرده است اما پس از بیماری از پیرزاده خواسته آن مطالب را با افزودن تقریرات دروس، بصورت کتاب مدون كند.