خلاصة:
«مهدویت» به عنوان یکی از آموزههای مهم اسلامی همواره مورد پذیرش علمای اسلام بوده است؛ اما در سدههای اخیر، در میان اهل سنت، برخی به انکار مهدویت پرداختهاند. بسترهای متعددی موجب پیدایش و گسترش این رویکرد در اهل سنت شدهاند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی میکوشد دادههای لازم را از منابع اهل سنت و تألیفات منکران مهدویت گردآوری کند. نتایج تحلیل دادهها نشان میدهند «گونهشناسی» این بسترها با رویکرد کلامی-نقلی در سه دسته: «مبنایی کلامی»، «روایی» و «اجتماعی» انجام میشود. عدم جایگاه کلامی امامت و خلافت در کلام اهل سنت، عدم پردازش استدلال عقلانی-کلامی بر اثبات مهدویت در اهل سنت و فقدان جایگاه حجت بودن برای منجی؛ از جمله مهمترین بسترهای مبنایی کلامی هستند. گونه شناسی و تحلیل این بسترها، میتواند ضمن ارائه تصویر جامعی از فرایند شکلگیری رویکرد انکار مهدویت در اهل سنت؛ زمینه مناسبی برای نقد همه جانبه آن را فراهم کند.
Mahdism" as one of the important Islamic teachings has always been accepted by Islamic scholars; But in recent centuries, some Sunnis have denied Mahdism. Numerous contexts have led to the emergence and spread of this approach among Sunnis. This article tries to collect the necessary data from Sunni sources and the writings of the deniers of Mahdism by descriptive-analytical method. The results of data analysis show that the "typology" of these contexts is carried out with a verbal-narrative approach in three categories of: "theological basis", "narrative" and "social" contexts. Lack of theological position of Imamate and Caliphate in Sunni theology, lack of processing of rational-theological argument on the proof of Mahdism in Sunnis and lack of position of authority of the savior are among the most important theological-based contexts. The typology and analysis of these contexts in addition to providing a comprehensive picture of the process of formation of the approach of denying Mahdism in Sunnis can provide a good ground for its comprehensive critique.
ملخص الجهاز:
گونه شناسی بسترهای پیدایش رویکرد انکار مهدویت در اهل سنت روح الله شاکری زواردهی 1 میثم دوست محمدی 2 سعید خادم حضرتی 3 چکیده «مهدویت» به عنوان یکی از آموزههای مهم اسلامی همواره مورد پذیرش علمای اسلام بوده است؛ اما در سدههای اخیر، در میان اهل سنت، برخی به انکار مهدویت پرداختهاند.
دیدگاه او مورد پذیرش علمای اهل سنت قرار نگرفت و اکثر علمای اهل سنت همچنان به اصل مهدویت باور دارند و حتی برخی از آنها، مانند شیعه به مهدویت شخصی معتقدند؛ اما در دو قرن اخیر عده انگشت شماری از مؤلفان اهل سنت به انکار مهدویت پرداخته و در مسیر تقویت دیدگاه ابن خلدون اقدامات مختلفی صورت دادهاند؛ مانند محمدرشیدرضا، احمد امین مصری، سعدمحمدحسن، احمدمراغی، طنطاوی بن جوهری، محمدطاهر بن عاشور، عبدالله بن زیدآل محمود، صبحی صالح منصور، محمدفرید وجدی، محمدعابد جابری، محمدعبدالله عنان، محمداقبال لاهوری، محمد بهّی، محمداسعاف نشاشیبی و عبدالرحمن وکیل.
این دلیل ابتدا توسط محمد رشیدرضا مطرح شد (رشید رضا، 1367: ج9، ص416) و پس از او، سایر منکران مهدویت آن را دلیل مناسبی برای ادعای خود، مبنی بر جعلی بودن مهدویت دانستند (امین، 1964: ج3، ص237؛ حسن، 1373: ص69-70؛ جابری، 2000: ص286؛ آل محمود، 1436: ص6؛ صبحی منصور، 1411: ص404؛ ابن عاشور، 1436: ج1، ص122-123؛ ابوزهره، بیتا: ص239؛ جبهان، 1408: ص478؛ حسین، 1402: ص187 و سهیلی، 1412: ج2، ص341).