خلاصة:
هدف پژوهش حاضر، فهم مؤلفههای فیزیکی زیباییشناسی در فضاهای آموزشی از دیدگاه دانشآموزان و تببین مدل خلاقیت دانشآموزان مقطع ابتدایی بر اساس مؤلفههای فیزیکی زیباییشناسی است. طرح پژوهش، ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی بود. روش پژوهش در بخش کیفی پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی بود. مشارکتکنندگان این بخش15 نفر از دانشآموزان کلاس پنجم و ششم مدارس ابتدایی شهرستان شیراز بودند که با رویکرد نمونهگیری هدفمند و روش معیار و بر اساس اشباع نظری انتخاب شدند. روش گردآوری دادهها، مصاحبه نیمه ساختمند بود. بر اساس یافتههای پژوهش، ادراک فیزیکی زیباییشناسی از فضاهای آموزشی در قالب؛ 14 مضمون پایه (رنگ، نور، پنجره، پرده، شکل و اندازه کلاس، جنس دیوار و کف، چیدمان، فضای سبز، دیوارها، حیاط، بوفه، آبخوری و سرویس بهداشتی)، 4 مضمون سازمان دهنده (محرکات دیداری، فیزیک کلاس، فضای باز و تجهیزات) و یک مضمون فراگیر طراحی گردید. در ادامه، الگوی زیباییشناسی فیزیکی از فضاهای آموزشی در قالب یک ابزار برای استفاده در تحلیل بخش کمّی آماده شد. روش تحقیق بخش کمّی همبستگی بود و جهت انتخاب نمونه مطالعه در بخش کمی نیز از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای استفاده شد. شرکتکنندگان این پژوهش 191 نفر دانشآموز دختر و پسر پایه پنجم و ششم ابتدایی شهرستان شیراز بودند. برای گردآوری اطلاعات در این بخش از دو ابزار، مقیاس محقق ساخته ادراک فیزیکی زیباییشناسی از فضاهای آموزشی برگرفته از بخش کیفی پژوهش و آزمون خلاقیت تصویری تورنس فرم الف استفاده شد و پس از تأیید پایایی و روایی ابزار پژوهش، سؤالات پژوهش تحلیل گردیدند. نتایج تحلیلهای آماری حاکی از آن بود که در ابعاد محرکات دیداری و فضای باز با خلاقیت همبستگی و رابطه معناداری مشاهده گردید همچنین مقایۀ ضرایب بتا نشان داد که درمیان ابعاد محرکات دیداری، فیزیک کلاس، فضای باز و تجهیزات، تنها بعد محرکات دیداری پیشبینی کننده مثبت و معنادار خلاقیت میباشد و بقیۀ ابعاد نقش پیشبینی کننده معناداری نداشتند. .بر اساس تحقیق انجام شده توجه به ایجاد زمینه خلاقیت در دانشآموزان مقطع ابتدایی از طریق اهمیت دادن به مؤلفههای فیزیکی زیباییشناسی در فضای آموزشی حائز اهمیت است.
The purpose of this study is to understand the physical components of aesthetics in educational spaces from the perspective of students and to explain the creativity model of elementary school students based on the physical components of aesthetics. The research design was a sequential exploratory combination with the aim of making tools. The research method in the qualitative part was Husserl descriptive phenomenology. The potential participants of this part were fifth and sixth grade students in elementary schools(15 student) of Shiraz. The participants were selected by purposive sampling approach with criteria technique and theoretical saturation. By in-depth semi-structured interviews and aesthetic perception from the educational environments. ; themes relating to the exemplary educational leader were extracted included 14 basic themes, 4 organizer themes and in the physical aesthetic perception of educational space was designed. The basic themes were color, light, window and curtain, size, shape, wall, floor and layout, green space, walls and yard, tuck-shop, drinking place and W.C. The 4 organizer themes included visual stimuli, physical features of the class, open court and equipment. In the strategy section, the network of exemplary physical aesthetic perception of educational space was prepared as an instrument for the quantitative part.To select the sample In quantitative section, a multi-stage cluster random sampling method was implemented. Participants of this research were 191 individuals students. To gather data in this section, two questionnaires were used including a researcher made 30 item the physical aesthetic perception of educational space and Torrance A-form visual creativity test. The evidences affirmed the desired validity and reliability of the researcher made questionnaire and creativity test. The findings of statistical analysis demonstrated that there was a significant correlation between creativity and dimensions of visual stimuli and open court. The comparison of Beta coefficients indicated that among the visual stimuli, physical features of the class, open court and equipment dimensions, only visual stimuli was significant and positive predictor of the creativity and other dimensions didn't act out a significant predictive role. Based on the research, paying attention to create a basement for creativity among the elementary students by the terms of considering the physical components of aesthetics in the spaces of education is of focal importance and in line to this some practical suggestions have been mentioned at the end of research.
ملخص الجهاز:
گالوسکا کاترا (٢٠١٦ ,Galewska-kustra ) دريافت مکان هاي ساکت ، صلح طلب و جدا از قسمت هاي شلوغ مدرسه بر خلاقيت دانش آموزان تأثير مثبت دارد؛ وارنر و مايرز (٢٠١٠,Warner&Myers) دريافتند نور، رنگ ، دکوراسيون ، منابع فيزيکي فعاليت ، مبلمان ، اندازه کلاس و محرکهاي ديداري و حسي نقش مثبت بر خلاقيت دانش آموزان دارند؛ گالان (٢٠١٠,Gallan) نيز در پژوهش خود نشان داد يادگيري در فضاهاي مجازي به شرط استفاده مناسب از محرکهاي ديداري و شنيداري در تدريس ميتواند موجب تحريک خلاقيت يادگيرندگان شود؛ ديويس و همکاران (٢٠١٣,Davies et al) در پژوهش خود نشان داد محيط هاي انعطاف پذير و چندمنظوره ميتواند بر خلاقيت تأثير بسزايي داشته باشد؛ دال ، جاسبر و سيلاب (٢٠١١,Dul, Jasper&Ceylab) نيز در پژوهش خود نشان دادند فضاهاي فيزيکي در طراحي خود به تعاملات اجتماعي و افزايش اين تعاملات توجه داشته باشند موجب افزايش خلاقيت يادگيرندگان مي گردد و همچنين استفاده از آثار خود کودکان و آثار هنرمندان برجسته در تزيين فضا و ايجاد محيطي که امکان رها کردن کار (اثر کودک) را فراهم کند نيز در روند رشد خلاقيت کودک تأثير مثبت دارد (٢٠١٢,Saeidian).
در بخش کيفي نتايج تحليل هاي حاصل از مصاحبه هاي به دست آمده در گروه دانش آموزان حاکي از آن بود که در ارتباط با مؤلفه هاي فيزيکي زيباييشناسي نقش محرکهاي ديداري، فيزيک کلاس ، فضاي باز و تجهيزات مورد تأکيد قرار گرفت که اين يافته ها با پژوهش هاي (٢٠١٦ ,Galewska-Kustra)، (٢٠١٠ ,Warner&Mayers)، (٢٠١٣ ,Howe &Davies, Jindal-snap, Collier, Digby, Hay ) و (٢٠١١ ,Jaspers &Dul, Ceylan ) همسو است .