خلاصة:
مشهور فقهای امامیه و اهل سنّت، مقدار فدیه در طلاق خلع را نامعین و نامحدود دانستهاند و آن
را به تراضی زن و شوهر موکول کردهاند. مطابق این نظرء فدیه میتواند بیش از مهر و اموالی باشد
که شوهر در زمان زوجیت به همسرش تملیک کرده است. در زمان حاضر برخی در این قول
تردید کردهاند و ادله آن را ناکافی دانستهاند؛ بههمین دلیل فدیه بیش از مهر را نفی میکنند و بعضی
نیز حذ آن را نهایتا مهر و دیگر اموالی میدانند که ازسوی شوهر به زن تملیک شده است. فرضیه
دیگری که نوشتار پیش رو آن را بررسی و اثبات میکند، فدیه نامحدود در طلاق خلع عادی و
فدیه محدود در طلاق خلع قضایی، است. بر اساس این فرضیه درصورتی که طلاق برای زن
بهدلیل کراهت شدید، ضروری تشخیص داده شود دادگاه باید در میزان فدیه مداخله کند و مانع
سوء استفاده شوهر از وضعیت ضرری یا حرجی زن شود. باتوجه به افزایش روزافزون طلاق خلع
در زمان حاضر، این مسئله مورد ابتلای محاکم خانواده و از مسائلی ضروری فقه و حقوق است.
The amount of indemnity at the divorce at wife’s instigation has been
considered by the famous Shi'a and Sunni jurists to be indefinite and
unlimited and it has been conditioned upon the consent of the wife and the
husband. According to this theory, the amount of indemnity at the divorce
may be greater than the amount of dowry and the property given by the
husband to the wife at the time of marriage contract. There are some
doubts, at the present time, about this statement and the evidences have not
been considered to be enough. For the same reason, the amount of
indemnity greater than the dowry has been rejected or it has been limited
by some of the jurists to be at the most the same as the dowry and other
property given by the husband to the wife. The other theory examined and
substantiated in this article is that “the amount of indemnity at the ordinary
divorce at wife’s instigation is unlimited and at the juridical divorce at
wife’s instigation it is limited. ” According to this theory, if it is recognized
that the divorce is necessary because of the wife’s great disgust of her
husband, the court should intervene in the amount determination of the
indemnity and prevent from the husband’s abuse of the difficult situation
of the wife and her loss. Considering the increasing amount of divorce at
wife’s instigation at the present time, the family courts are involved with
this case and it is a necessary jurisprudential and legal issue.
ملخص الجهاز:
در زمـان حاضـر برخـي در ايـن قـول ترديد کردهاند و ادله آن را ناکافي دانسته اند؛ به همين دليل فديه بيش از مهر را نفي ميکنند و بعضي نيز حد آن را نهايتا مهر و ديگر اموالي مي دانند که ازسوي شوهر به زن تمليک شده است .
جمله « » ناظر به مالي است که زن بابت طلاق به شـوهر ميدهـد؛ زيـرا فعـل افتداء به صورت مؤنث آمده اسـت و ضـمير آن بـه زن برميگـردد؛ بنـابراين معنـاي جملـه مـذکور اين گونه است : آنچه زن بـه عنوان فديـه ميپـردازد، گـرفتنش جـايز اسـت ؛ درنتيجـه از ايـن جملـه مشروعيت استرداد بيش از مهر براي شوهر استنباط نميشود.
آيه ۱۹ سوره نساء آيه ديگري که طلاق به فديه در آن مطرح شد، آيه ۱۹ سوره نساء است : / / / / / / / / / / / هان اي کساني که ايمان آورديد˖ اين براي شما حلال نيست کـه بـه زور از شوهر رفتن زن ميت جلوگيري کنيد تا بميرد و شما ارث او را بخوريد و در مضيقه شان بگذاريد تـا چيزي از مهريه اي که از شما گرفته اند، به شما برگردانند، مگر آنکه عمل شـنيع آشـکاري مرتکـب شده باشند که دراين صورت تضييق جايز است و با زنان به طور شايسته معاشرت کنيد و اگر به آنان بيميل هستيد، بايد بدانيد که ممکن است شما چيزي را خوش نداريد، درحاليکه خدا خير بسيار را در آن نهاده باشد.