خلاصة:
در برنامههای توسعه ایران به نحو فزاینده جریان اصلی توسعه پایدار الگوی حل بحران محیط زیست قرار گرفته است. به همین دلیل این مسئله قابل طرح است که آرمان توسعه پایدار تا چه حد شایسته پیروی است و آیا پیادهسازی کامل آن مشکلات ناشی از توسعه به ویژه مشکلات محیط زیست را حل خواهد کرد. هدف مقاله پیش رو این است که با تمرکز بر دستورکار 2030 و «اهداف توسعه پایدار» به عنوان سند جاری جریان اصلی توسعه پایدار، پاسخ این مسئله را جستجو کند. روشی که برای این منظور به کار گرفته شد عبارت بود از بررسی و تحلیل و نقد دستورکار 2030 و اهداف توسعه پایدار، به این صورت که سابقه، جایگاه و امتیازهای این سند مورد بررسی قرار گرفت؛ کاستیهای آن در سه بخش مورد تبیین قرار گرفت؛ و استمرار مؤلفههای تعیینکننده جریان اصلی توسعه پایدار در آن به بحث گذاشته شد. رئوس نتایج حاصلشده عبارتاند از: اهداف توسعه پایدار میخواهد جانب این هر سه را نگاه دارد: 1- اقلیت ثروتمند جهان بتوانند به افزایش رشد ادامه دهند، 2- زمین را نجات دهد، 3- فقر را ریشهکن کند. اما این سه به نحوی که در اهداف توسعه پایدار مطرح شده، غیرقابل جمعاند. برنامه دستورکار 2030 برای ریشهکنی فقر مبتنی بر مدل قدیمی رشد است. کاستی بنیادین دیگر دستورکار 2030، ادامه تسلط جهانبینی توسعه بر آن است. اینها جنبههایی از دستورکار 2030 است که از ویژگیهای جریان اصلی توسعه پایدار نشأت میگیرد و ما را دستکم باید به فکر جدی وامیدارد به نحوی که در مواجهه با آن از آنچه تاکنون بودهایم بیشتر بیاندیشیم.
In Iran’s Development Plans, Mainstream Sustainable Development has increasingly become the standard for resolving the environmental crisis. Therefore, the question is to what extent sustainable development goal deserves adherence; and whether complete implementation of it will resolve the problems caused by development, especially environmental problems. The aim of this article has been to answer this question by focusing on Agenda 2030 and “Sustainable Development Goals” as the current document of Mainstream Sustainable Development. The method was to examine, analyse, and critique Agenda 2030 and Sustainable Development Goals: background, standing, and advantages of this document was examined; its inadequacies was explained in three parts; and continuation in it of the key constituents of Mainstream Sustainable Development was discussed. The main results were as follows. Sustainable Development Goals wants to preserve three aspects at the same time: it wants not to disturb the economic growth of the wealthy minority of the world; it wants to save the Earth; and it wants to eradicate poverty. But these three goals as propounded in Sustainable Development Goals cannot coexist. Agenda 2030’s programme for eradicating poverty is based on the old model of growth. Another fundamental inadequacy of Agenda 2030 is that it is still dominated by the worldview of development. These are aspects of Agenda 2030 that originate in the features of Mainstream Sustainable Development and should make us ponder so as to be much warier than before in dealing with it.
ملخص الجهاز:
رئوس نتايج حاصل شده عبارت اند از: اهداف توسعه پايدار مي خواهد جانب اين هر سه را نگاه دارد: ١- اقليت ثروتمند جهان بتوانند به افزايش رشد ادامـه دهنـد، ٢- زمـين را نجـات دهد، ٣- فقر را ريشه کن کند.
com مقدمه و بيان مسئله نگارنده در پژوهشي ديگر (اصغري ، ١٣٩٦: فصل اول ) به تفصيل در اين مورد بحـث کـرده اسـت کـه در توسـعه برنامه اي و برنامه هاي توسعه ايران ، همگام با تحولات جهاني ، جريان اصلي توسعه پايدار و تفکر آن الگـوي حـل بحران محيط زيست قرار گرفته است .
در ديباچه و جاهاي ديگر دسـتورکار ٢٠٣٠ بـر ضـرورت هماهنگي زندگي انسان ها با طبيعت ٢ تأکيد مي شود و دقيقا پيش از پرداختن به اهداف توسـعه پايـدار خاطرنشان مي کند که «سياره زمين و اکوسيستم هاي آن براي ما خانه مشـترک انـد و مـام زمـين در شماري از کشورها و مناطق عبارتي رايج اسـت » (٥٩ paragraph :٢٠١٥ ,United Nations)؛ در زمينه کنترل گازهاي گلخانه اي ، از به شدت ناکافي بودن اثر تجمعي کاهشـي کـه کشـورها قـول داده اند تا سال ٢٠٢٠ در گازهاي گلخانه اي شان بدهند براي نگهداشتن افزايش ميانگين دماي جهاني زير ٢ درجه سلسيوس ، ابراز نگرانـي عميـق مـي کنـد ( paragraph :٢٠١٥ ,United Nations ٣١)؛ پيوسته خواهان «الگوهاي پايدار توليد و مصرف » مي شود؛ در اهـداف توسـعه پايـدار، مـواردي همچون بازگرداني اکوسيستم هاي آبي ، توقف کاهش تنوع زيستي و پايـان دادن بـه صـيد بـي رويـه ، جنگل زدايي ، و بيابان زايي را شاهديم .