خلاصة:
امروزه کاربرد استراتژی های روایی پسامدرنیسم در رمان های فارسی جریانی را به راه انداخته که نقد ادبی را برای درک دلایل و شیوههای بهکارگیری آنها به خود معطوف کرده است. این استراتژی ها در تمام سطوح گفتمان روایی مورد آزمایش قرارگرفته است. فراداستان اصطلاحی است که به خودآگاهی ماهیت داستانوارگی و خیالی بودن روایتهای داستانی اطلاق میشود؛ و همچنین ساختگی و تصنّعی بودن محتمل جهان خارج از متن داستانی را نیز مورد کنکاش قرار میدهد. فراداستان از استراتژیهای روایی پرکاربرد داستان نویسی فارسی در دو دهه ی گذشته است که نویسندگان از طریق عمل نوشتن به پژوهش دربارهی نظریّهی داستان میپردازند. مؤلّف با کاربرد فراداستان قصد دارد فاصله ای میان خواننده و داستان ایجاد کند و بدین وسیله شکافی میان واقعیّت و روایت برای خواننده به وجود بیاورد. استراتژی فراداستان در رمان های نویسندگان فارسی زبانی که شگردهای داستانی پسامدرن را مورد استفاده قرار داده اند، به اشکال و شیوههای مختلف و سبکهای متعدد مورد بازنمایی قرار گرفتهاست. در پژوهش حاضر به بررسی سبکی شکل های پردازش آن در رمان های معدودی پرداخته شدهاست.
Nowadays, applying postmodern narrative strategies in Persian novels started a movement which attracted literary criticism to itself in order to appreciate its reasons and methods of usages. These strategies have been tested in all levels of narrative discourse. Metafiction is a term which is ascribed to the self-conscious nature of fiction and the imaginative state of fictional narratives. It is also concerned with the constructiveness and artificiality of the world outside the text. Metafiction has been one of widely-used narrative strategies in Persian novels for the last two decades, which through writing stories explores and examines the novelistic theories. Through metafiction, the author puts a distance between the reader and story, leaving a gap between reality and narrative before the reader. Metafiction strategy, which is employed by Persian novelists who utilized postmodern narrative techniques, has been represented in different ways and various styles. The present research has tried to study its stylistic forms in a few novels.
ملخص الجهاز:
پتريشيا وو١ در کتاب خود با عنوان «فراداستان » تعريف معروف خـود را از ايـن نوع داستان نگاري يعني آثار داستاني خودآگاه ارائه ميدهد: «اصطلاح فراداستان به نوشته اي داستاني اطلاق ميشود که به شکلي خودآگـاه و نظـام منـد، توجـه خواننده را به ماهيت ساختگي و مصنوع خود جلب ميکنـد تـا بـه ايـن شـيوه پرســش هــايي را در رابطــه بــا داســتان و واقعيــت مطــرح کنــد: فراداســتان ، داستان وارگي يا خيالي بودن محتمل جهان خارج از متن داسـتان ادبـي را هـم مورد کنکـاش قـرار مـيدهـد» (وو،١٣٩٠: ٩).
8- Gui 3- Klinkowitz ٥- تمهيدات فراداستاني رمان هاي فارسي ٥-١- ورود نويسنده به متن يا همان اتصال کوتاه فراداستان سعي دارد واقعي نبودن داستان را آشکار کند و صريح تـرين جنبـه ي آن اين است که نويسنده خود وارد داستان مي شـود و خواننـده را از غيرواقعـي بودن آن آگاه مي کند.
ورود نويسنده به داستان معمولا به دو روش عمده صورت مي گيرد؛ يا نويسـنده آشکارا خود را مؤلف و نويسنده ي رمان معرفي مي کند- که در اين مـورد حتـي درمورد شگردهاي داستان نويسي خود سخن مي گويد- و يا ايـن کـه بـه همـراه شخصيت ها در کنش داستاني شرکت مي کند؛ در هر دو نوع ، نويسنده وارد متن مي شود و روند داستان را دست کاري مي کند.