خلاصة:
تهاجم مغول به سرزمینهای اسامی، باعث بروز پیامدهای زیادی برای مسلمانان و
علی الخصوص، مردم ایران زمین شد. یکی از این پیامدها، شکل گیری حکومت ایلخانی بود.
این حاکمان تازه، در قلمرو خود به دنبال تثبیت موقعیت و جایگاه خویش بودند و با توجه
به تحولات تاریخی، استراتژی های متفاوتی را در دستور کار قرار م یدادند. این پژوهش از
گونة نظری و مبتنی بر شیوه توصیفی- تحلیلی است، پژوهنده با تکیه بر روش کتابخانه ای
برای جم عآوری اطلاعات و داد ههای لازم، در صدد پاسخ گوئی به این پرسش بنیادین بوده
که : منابع پسا ایلخانی چه تصویری از ایلخانان و حکومت آنان به دست داده اند؟ با پردازش
یافت ههای پژوهش،پژوهنده به این باور رسیده ؛ حکومت ایلخانان ، سه دوره متفاوت را پشت
سر گذاشته است؛ 1- دوره نامسلمانی ایلخانان 2- دوره اسا مپذیری ایلخانان 3- عصر ایلخانان
بازیچه. که در هر کدام از این دور هها مبانی مشروعیتی در راستای تحولات تاریخی، دچار
فراز و فرودهایی شده است.
The Mongol invasion of Islamic lands caused great consequences for
the Muslims and especially for the people of Iran. One of these consequences
was the formation of a patriarchal government. These new rulers
sought to consolidate their position in their territory and put different
strategies on the agenda according to historical developments. This
research is theoretical and based on a descriptive-analytical method.
The researcher, relying on the library method to collect the necessary
information and data, seeks to answer the fundamental question: what
is the image of the Ilkhans and their rule by post-Ilkhanate sources have
given? By processing the research findings, the researcher has come to
believe; The rule of the Ilkhans has gone through three different periods;
1- The non-Muslim period of the Ilkhans 2- The period of Islamization
of the Ilkhans 3- The era of the Ilkhans is a toy. In each of these
periods, the foundations of legitimacy in the direction of historical developments
have experienced ups and downs.
ملخص الجهاز:
در دوره اول حکومــت ايلخانــي ، بــه علــت نامســلماني آنــان و فرهنــگ صحراگــردي آنــان در آينـه تصويـر، جلـوه اي تيـره از آنـان بازتـاب يافتـه ولـي پـس از اسـلام پذيـري ايلخانـان (بـا توجـه بـه عـدم دسترسـي و امـکان بررسـي منابـع مغولـي ، چينـي ، ژاپنـي و عربـي توسـط پژوهنــده و اســلام پذيــري ايلخانــان )، مورخــان در جهــت مشــروعيت ســازي بــراي آنان _بــه شــيوه ي بــارزي _ کوشــيده اند.
روسو ژان ژاک، قرارداد اجتماعي، ترجمه مرتضي کلانتريان ، (تهران : نشر آگه ،١٣٨٠)،صص ٧٢-٦٩.
عبدالحسين زرين کوب ، تاريخ مردم ايران ، ج ٢، (تهران : اميرکبير،١٣٨٨)،ص ٦١.
مليحه ستارزاده ،سلجوقيان ، (تهران :انتشارات سمت ،١٣٨٦)،صص ١٦٩-١٦٧.
ابــن عربشــاه احمدبــن محمد،عجائــب المقــدور فيالنوائــب تيمور،ترجمه ،محمدعلــي نجاتي،(تهران :انتشــارات علمــي و فرهنگــي،١٣٧٠)،ص ١٧؛ محمــود، کتبــي (١٣٦٤)، تاريــخ آل مظفــر، بــه اهتمــام و تحشــيه عبدالحســين نوايــي، چ ٢، (تهــران : انتشــارات اميرکبيــر،١٣٦٤)،ص ٤٠.
١- دوره نامسلماني ايلخانان حکومـت ايلخانـي در دوره پـس از فتوحـات در جهـت تحکيـم خـود سياسـت هايي را بـه کار گرفـت کـه عبارتسـت از: تـلاش بـراي تضعيـف يـا نابـودي مولفه هـاي مشـروعيتي ايرانـي - اســلامي اســت کــه بــراي نمونــه مي تــوان بــه : برانــدازي خلافــت عباســي ، تخريــب مســاجد و بقـاع اسـلامي ، تقويـت ياسـاي چنگيـزي در مقابـل تضعيـف احـکام اسـلامي : «بت پرسـتان قـوي حـال شـدند و کار مذهـب ايشـان بـه عيـوق رسـيد».
خواند امير، تاريخ حبيب السير، زير نظر محمد دبيرسياقي، با مقدمه جلال الدين همايي،(تهران :انتشارات خيام ،١٣٦٢)،ج ٣،ص ٦٦.
عباس اقبال آشتيباني ، تاريخ مغول ، (تهران : اميرکبير،١٣٦٤)،ص ٢٠٤.