خلاصة:
در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که در پدیدارشناسی مرلوپونتی بدن به مثابة سوژة بدنمند به واسطه نحوههای وجودی خاص خودش، از لحاظ هستی شناختی، رابطهای وجودی با جهان دارد. برای تبیین این موضوع لازم است ماهیت ادراک را بشناسیم که ذاتاً با بدن و در نتیجه با جهان ارتباط وجودی دارد و نیز برای فهم رابطه وجودی بدن با جهان لازم است ماهیت نظرگاه بدنی را که بیانگر در-جهان-بودن جسمانی سوژه است را نیز تحلیل نماییم. به طور کلی مرلوپونتی با انتقاد از ثنویت روح و جسم دکارتی در سنت فلسفی و تقلیل روح یا سوژه به ساحت اندیشه، میکوشد با نفی این ثنویت هم بدنمندی سوژه را به اثبات برساند و هم نشان دهد که سوژة بدنمند از سنخ یا گوشت جهان طبیعی است و از اینرو رابطه آن با جهان رابطهای طبیعی و وجودی است. این پرسش که بدن و جهان در فلسفه مرلوپونتی چه رابطهای دارند یقینا جواب این پرسش معرفتشناختی یا روانشناختی نخواهد بود بلکه اگزیستانسیالیستی خواهد بود و این پاسخ از یک منظر خلاء معرفتی است که این مقاله در مرلوپونتی پژوهشی به دنبال پر کردن آن است. بنابراین، مرلوپونتی با طرح مفاهیمی مثل سوژه بدنمند، گوشت، نظرگاه بدنی، در جهان بودن و غیره در صدد آن است که به نحو هستی شناختی نشان دهد که ما روابط پیچیدهای با جهان داریم و بدون فهم این روابط نمیتوان شناختی از خود و جهان داشت.
In this article, we try to show that in Merleau-Ponty's phenomenology, the body as a bodily subject has an ontological relationship with the world due to its own existential modes. To explain this, it is necessary to know the nature of perception, which is inherently existentially related to the body and consequently to the world. Show me. In general, Merleau-Ponty, by criticizing the duality of Descartes' soul and body in the philosophical tradition and reducing the soul or subject to the realm of thought, tries to prove the corporeality of the subject and to show that the corporeal subject is of the type or flesh of the natural world. And therefore its relation to the world is a natural and existential relation. Thus, by proposing concepts such as the bodily subject, the flesh, the bodily view, being in the world, etc., Merleau-Ponty seeks to show ontologically that we have complex relations with the world, and without understanding these relations one cannot know He had himself and the world.
الکلمات المفتاحية:
جهان
،
بدن
،
رابطۀ وجودی
،
نظرگاه بدنی و مرلوپونتی
Body View
،
Flesh and Merleau- Pont
،
body
،
World
،
existential relationship