خلاصة:
برای جریانشناسی علمی منابع علوم قرآن، نگارشی منظم که عوامل موثر بر تطور آنها را با تحلیل تاریخی، برای دانشپژوهان این رشته به تصویر بکشد، موجود نیست. پژوهش کیفی حاضر، با رویکرد تفسیری و تکنیک قیاسی، دادههای تحلیلی را درباره «تاثیرگذاری مهمترین نگارشهای علوم قرآن در قرن چهارم»، برای مخاطبان تخصصی این رشته، بیان کرده است. در مجموع، نگارشهای علوم قرآن در آن قرن، تاثیرگذاری قابلتوجهی از حیث ساختاری، محتوایی و تکمیل مباحث جامع این حوزه نداشتهاند. جامعالبیان طبری، در بحث سبب نزول، تاثیرگذاری مطلوبی داشته؛ اما عجائب علوم القرآن، از حیث جامع بودن، دارای سطحی متوسط است؛ اما تکنگاری ابنمجاهد در علم قرائت، تاثیرگذارتر از این کتاب و سایر کتب بوده است. تفسیر نعمانی و تعریف شصت مبحث برای علوم قرآن، به غنای محتوایی کتب جامع این حوزه کمک نکرده؛ ولی در تنوعبخشیدن و توسعهدادن به تفکر و دانش مذکور، موثر بودهاست. متشابهالقرآن ترشیزی، به تکبحث متشابه و تاویل، غنای علمی داده است؛ اما در بحث جامع علوم قرآن، جریانسازی نمیکند. رهاورد فهم این مطالب، میتواند کاملکننده سرفصل دروس تخصصی رشته علوم قرآن، برای مطالعه منابع تاثیرگذار این حوزه و عوامل موثر بر نگارش آن باشد و به فهم جریان این علم و ارتقای دانش و بینش کمّی و کیفی دانشپژوهان، در «تاریخ منابع علوم قرآن» کمک کند.
For the scientific flow of the sources of Quranic sciences, there is no regular
writing that depicts the factors affecting the evolution of these sources
through historical analysis for scholars. This qualitative research, with
interpretive approach and deductive technique, has provided analytical data
on "the impact of the most important writings of Quranic sciences in the
fourth century". In general, research works on Quranic sciences, in the fourth
century, did not have a significant impact in terms of structure, content and
completion of comprehensive discussions. Jami al-bayan, Tabari’s book, has
had a favorable effect on the occasion of revelation, but Ajayeb Uloom al –
Quran, in terms of comprehensiveness is in the middle level. Ibn Mujahid's
monograph on the science of recitation has been more influential than
Ajayeb al-Quran and other works. Nomani's interpretation and definition of
sixty topics for Quranic sciences, however, have not contributed to the
richness of the content of comprehensive books in this field; But it has been
effective in diversifying and developing the knowledge regarding Quranic
and Hadith sciences. Motashabeh Al-Quran written by Torshizi has given
scientific richness to the issue of Motashabeh and Ta’vil, but regards to
comprehensive discussion of Quranic sciences, it did not lead to scientific
flow. Correction and completion of specialized courses, studying the
influential sources in the field of Quranic sciences and the affective factors,
understanding the flow of Quranic knowledge, Promoting f quantitative and
qualitative knowledge and insight of scholars can be derived from the
achievements of this paper.
ملخص الجهاز:
جامع البيان طبري ، در بحث سـبب نـزول ، تأثيرگـذاري مطلـوبي داشته ؛ اما عجائب علوم القرآن ، از حيث جامع بودن ، داراي سطحي متوسط است ؛ امـا تک نگـاري ابن مجاهد در علم قرائت ، تأثيرگذارتر از اين کتاب و ساير کتب بوده است .
آثار موجود، به گونه اي هستند که اطلاعات لازم در اين زمينه را در اختيار جامعـه علمي قرار داده اند؛ اما اين تحقيق ، به بازکاوي پديده هاي تاريخي و تجزيـه و تحليـل آن ها، براي جست وجوي عوامل موثر بر کتاب جامع عجائب علوم القرآن و پيجويي آثار و پيامدهاي کتب علوم قرآن در قرن چهارم بر يک ديگر و تـاثير آن هـا بـر ادامـه روند نگارش هاي اين حوزه ميپردازد که طبق جست وجوي انجام شده ، تاکنون بدان پرداخته نشده است .
بـا کمـک منـابع علمـي و در نظرگـرفتن شـاخص هـاي قـدمت ، جامعيت ، جايگاه نويسنده ، شرح نويسيها و تلخيص هاي حول کتـاب و تأثيرگـذاري آن و نويسنده اش ، در دوره خود و ديگران ، جامع «عجائب علوم القرآن » ابـن انبـاري، کتاب جامع قرن چهارم ، براي مطالعه در اين تحقيق ، در نظـر گرفتـه شـد.
بـه هـر ترتيـب ، تأثيرگـذاري و جريان سازي کتاب السبعة ابن مجاهد، از موضوع کتـاب جـامع علـوم قـرآن ، خـارج است ؛ اما به لحاظ سطح جريان سازي و تأثيرگذاري، به حدي قابل توجه بوده کـه در نگارش هاي کتب جامع دوره هاي بعد، تا زمان معاصر، انعکاس داشته است .