خلاصة:
به موازات و برای توسعۀ حقوق شهروندی، پلیس نیازمند راهبردی جدید است؛ راهبردی که رابطهاش با شهروندان را بهینه سازد، با دموکراسی سازگار باشد و ظرفیت ارتقای حقوق بشر را داشته باشد و صرفنظر از اوصاف یک نظام حقوقی خاص، در هر فضای دموکراتیکی، قابل اعمال باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است، به این ترتیب که مؤلفههای حکمرانی خوب (مشارکتپذیری، وفاقگرایی، مبارزه با فساد، شفافیت، حاکمیت قانون، انصاف، پاسخگویی، کارامدی و اثربخشی) بهاجمال تعریف میشوند و با رویکردی تطبیقی هریک از مؤلفهها، بهعنوان متغیر مستقل، در جایگاه راهبرد پلیس، بهعنوان متغیر وابسته، امکانسنجی و شاخصیابی میشود. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد اصول حکمرانی خوب قابلیت اعمال بهعنوان راهبرد پلیس را دارد و با رویکردهای نوین پلیس، مانند پلیس اجتماعمحور، پلیس پیشگیرنده و پلیس مسئلهمحور، هماهنگ است؛ ولی تنها در صورتی دموکراسی و حقوق شهروندی را، بهعنوان فلسفۀ حاکم بر پلیس، تأمین و تضمین میکند که اصول آن، همزمان و بدون تقدم و تأخر ارزشی اعمال شوند. مطالعۀ قوانین و مقررات نشان میدهد رویکرد فعلی پلیس ایران، نتیجهگراست؛ اعمال مؤلفههای فرایندمحور حکمرانی خوب، ضمن بهینهسازی رابطۀ پلیس و جامعه، تضمینی برای پذیرش عمومی اقدامات و تصمیمات و اجرای کمهزینهتر آن و در نهایت افزایش بازدهی پلیس است.
The purpose of this paper is to suggest a new policing strategy that improves the police-citizen relationship, is compatible with democracy and has the capacity to promote human rights, and is applicable to any democratic environment regardless of the specific legal system. The methodology of this research is descriptive-analytical in that the elements of good governance (participation, consensus, anti-corruption, transparency, rule of law, equity, accountability, efficiency and effectiveness) are briefly defined, while each element is evaluated as an independent variable in relation to policing strategy as a dependent variable. Moreover the indicators of each element are found and their feasibility is studied. The result of this study shows that good governance elements can be applied as policing strategy and are compatible with new approaches to policing, such as community-based policing, preventive policing and problem-based policing. If these elements are applied at the same time, without undue preference or delay, democracy and civil rights will improve. The relevant laws and regulations show that the Iran’s police force is result-oriented; applying process-oriented elements of good governance, which optimize police-community relations, guarantees public acceptance of police actions and decisions, and ultimately enhances its efficiency.
ملخص الجهاز:
پليس چگونه مي تواند وظيفه اش را به گونـه اي انجـام دهـد کـه اصـول دموکراتيـک حاکم بر جامعه و حقوق شهروندان (به طور مشخص مفاد فصل سوم قانون اساسي) رعايت شود؟ به موازات تحولات جوامع ، شيوه هاي برقراري نظم در مناسـبات انسـاني نـاگزير از پويـايي و تغيير است ؛ تغييراتي در سه بعد فلسفي (اعتقادات و ارزش هاي ناظر بر چگونگي برقـراري نظـم در جامعه )، راهبردي/استراتژيک (مفاهيم کاربردي که به فلسفۀ سازمان جامۀ عمل مي پوشـاند) و برنامه اي (رابط تبديل راهبرد به تاکتيک ) (٣٤٣ :٢٠٠٩ ,Jones).
چه راهبردي با دموکراسي به عنوان ارزش حاکم بر پليس همسوست و زمينۀ عملياتي شـدن آن را فراهم مي کند و به اين ترتيب مشروعيت پليس و تبعا دولت را ارتقا مي دهد؟ هدف اصلي پژوهش ، امکان سنجي حکمراني خوب به عنوان راهبرد پليس است ؛ اهداف فرعي عبارت اند از توصيف حکمراني خوب و مؤلفه هاي آن ؛ يـافتن شـاخص هـاي هريـک از مؤلفـه هـا متناسب با ماهيـت و مأموريـت پلـيس ؛ بررسـي وضـعيت حقـوق شـهروندي در فـرض اعمـال حکمراني خوب در نيروي پليس .
,Goel &Desai ) (٥٢ :٢٠١٨ عبارت به ميزان کافي قابل تأمل است ؛ پليس ، نيروي انتظامي اسـت کـه بـر مبنـاي داده هاي اطلاعاتي اقدام مي کند، ولي اين به آن معنا نيست که بتواند بيش از ضروريات برقراري نظم ، اطلاعات شهروندان را جمع آوري و طبقه بنـدي کنـد و حقـوق آنهـا، بـه ويـژه حـق حـريم خصوصي را به مخاطره بيندازد.