خلاصة:
زمینه و هدف: اگر در جامعهای از قوانین اطاعت نشود، منجر به ایجاد بینظمی و هرج و مرج در ارکان مختلف آن جامعه شده و امنیت اجتماعی نیز به خطر میافتد. در همین راستا پژوهش حاضر به بررسی رابطه عوامل فرهنگی و اجتماعی با قانونگریزی پرداخته است. روششناسی: تحقیق حاضر از لحاظ روش یک تحقیق پیمایشی است که از تکنیک پرسشنامه برای جمعآوری دادهها استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ساکنین شهر سمنان هستند که با استفاده از نمونهگیری تصادفی تعداد 248 نفر انتخاب شدهاند. میزان آلفای کرونباخ برای متغیر قانونگریزی 9/0 به دست آمد. یافتهها: یافتهها نشان میدهد میزان قانونگریزی در بین 5/36 درصد پاسخگویان کم، 8/52 درصد تا حدودی و 7/10 درصد زیاد است. میانگین میزان قانونگریزی در بین پاسخگویان 3/1 (دامنه میانگین بین 1 تا 3) است که میزان کمی را نشان میدهد. نتایج: نتایج نشان میدهد بین میزان اعتماد اجتماعی، میزان رضایت از زندگی با میزان قانونگریزی رابطه معنادار معکوس وجود دارد. همچنین بین میزان احساس آنومی با قانونگریزی پاسخگویان رابطه معنادار مستقیم وجود دارد. بین احساس تبعیض و جمعگرایی با میزان قانونگریزی پاسخگویان رابطه معنادار ملاحظه نگردید
Background and objectives: Failure to obey a law in a society will lead to chaos in the various organs of that society, and social security will be jeopardized. In this regard, the present study investigates the relationship between cultural and social factors with unlawfulness. Methodology: The present study is a survey research which was conducted using a questionnaire technique to collect data. The statistical population of this study includes all the residents of Semnan; 248 individuals were selected by random sampling method. Cronbach's alpha was obtained as 0.9 for the unlawfulness variable. Findings: The results show that the rate of unlawfulness is low among 36.5% of respondents, 52.8% somewhat and 10.7% high. The average rate of unlawfulness among respondents is 1.3 (mean range between 1 and 3), which indicates a low level. Results: The results show that there is a significant inverse relationship between social trust, life satisfaction, and unlawfulness. There was also a significant direct relationship between the level of sense of anomie and the unlawfulness of the respondents. There was no significant relationship between sense of discrimination and collectivism and the level of unlawfulness of the respondents.
ملخص الجهاز:
نتايج : نتايج نشان ميدهد بين ميزان اعتماد اجتماعي، ميزان رضايت از زندگي با ميزان قانون گريزي رابط ه معنادار معکوس وجود دارد.
مدل مفهومي پژوهش با توجه به مط العات انجام شده مدل مفعومي پژوهش يه شکل ذيل ترسيم ميگردد: رضايت از زندگي جمع گرايي اعتماد اجتماعي قانون گريزي احساس تبعيض احساس آنومي ويژگي هاي فردي شکل ١- مدل مفهومي پژوهش 150 1- Wang xiao show & Shang 2- Freer روش پژوهش اين تحقيق از نظر هدف ، کاربردي و از نوع تحقيقات پيمايشي ميباشد.
جدول ٢- توصيف متغيرهاي وابسته و مستقل پاسخ ها کم متوسط زياد ميانگين (بين ١ تا ٣) قانون گريزي 36/5 53/8 10/7 1/3 رضايت از زندگي ١٤/٩ 56/3 38/5 ½ اعتماد اجتماعي ١٧/١ 48/6 34/3 3/3 احساس تبعيض ٣٥ 57/4 17/6 1/9 آنومي 13/6 47/7 38/7 3/3 جمع گرايي 14/3 70/5 15/3 3 ب ) يافته هاي استنباطي فرضيه ١: بين ميزان قانون گريزي با جنس و وضعيت تأهل پاسخگويان تفاوت معنادار وجود دارد.
نتايج نشان ميدهد بين ميزان قانون گريزي و ميزان اعتماد اجتماعي و ميزان رضايت از زندگي رابط ه معنادار معکوس وجود دارد.
در مورد رابط ه ميزان قانون گريزي با وضعيت ١٥٧ فعاليت نتايج نشان داد که بين آنها تفاوت معنادار وجود دارد.
بررسيها نشان داد بين ميزان قانون گريزي و ميزان اعتماد اجتماعي رابط ه معنادار معکوس وجود دارد.
دورکيم اين وضعيت جامعه را آنومي ميخواند و در نهايت نتايج نشان داد بين احساس تبعيک پاسخگويان و ميزان قانون گريزي رابط ه معنادار ملاحظه نگرديد.