خلاصة:
کارکردها و چگونگی کاربست عقل از مسائل مهم روششناختی در حوزه علم کلام و معارف اعتقادی است. در تاریخ علم کلام شیعه، عقلگرایی، بویژه عقل فلسفی را میتوان رویکرد غالب به حساب آورد. در عین حال در حدود و ثغور و چگونگی کاربست عقل و میزان اعتبار بخشی به آن اختلافاتی رخ نموده است. مقاله حاضر درپی آن است که این مساله را با روش اسنادی – تحلیلی، از منظر کلام عقلی - فلسفی و کلام تفکیکی که آن نیز مدعی نوعی عقلگرایی به نام خرد نوری و فطری است بررسی کند. نقش چنین تحقیقاتی در سنجش میزان قوت و ضعف هر یک از دو مدل روشگانی یاد شده و کمک به توسعه و تعمیق منطق علم کلام ضرورت بخش آن است. نتیجه این تحقیق دریافت وجوه کارآمدی افزونتر عقلگرایی اصطلاحی اعم از منطقی و فلسفی در علم کلام و بیان ناراستیها و نارساییهای مدل تفکیکی در این عرصه است.
Introduction: During the recent decades, several works have been
published concerning the two theological schools, namely the
philosophical and Tafkiki ones. The present issue studies the
methodological similarities and dissimilarities of the above mentined
schools. This comparative model of study is useful to evaluate the
outcomes and shortcomings of each of them and indicates the stage of
their success in purity, depth and development of theological
knowledge.
Method of Study: The method of discovery in this issue is biblical
and the method of evaluation is rational analythic.
Findings: The main finding of this issue is examining better
efficiency of contemplative rationality than the Tafkiki,s one in
theological studies, and exposition of shortcomings of the latter.
Conclusion: Philosophical theology is more successful than
Tafkiki,s one, likewise the latter is defeated by the followins
objections:
1. Lack of coherence and justifiability,
2. Disability in fulfilling the main functions of theology, such as
deduction, explanation, justification and defence of religious beliefs,
3. It, somehow, causes contradiction between ration, science and
religion,4. It has no success in the purity of religious knowledge.
ملخص الجهاز:
ک: ايجي، ١٣٢٥ق ، ج ١، ص ٢٤/ لاهيجي، ١٤٣٣ق ، ج ١، ص ٣/ تفتازاني، [بيتا]، ج ١، ص ١٦٣/ مطهري، ١٣٧٨، ج ٣، ص ٥٧) از مجموع تعاريف مطرح شده در آثار و بحث هاي کلامي ميتوان گفت : «علم کلام دانشي است که بيان چيستي، ضرورت و اثبات حقانيت دين ، اکتشاف و استنباط ، تنظيم و تنسيق و اثبات عقايد حقه ديني ، همچنين دفاع و دفع شبهات مربوط را به صورت استدلالي بر عهده دارد».
پرسش نخست اين است که عقل خود به تنهايي منبع اکتشاف همه اعتقاديات در عرض کتاب و سنت و ديگر منابع و مجاري احتمالي است يا بر عکس تنها ابزار فهم متون اعتقادي شريعت است يا اينکه عقل از يک سو منبع مستقل برخي معارف اعتقادي قلمداد شده و از ديگرسو کارکرد ابزاري و مصباحي براي فهم متون اعتقادي نيز دارد؟ اهل حديث از اهل سنت ، بجد منبع بودن عقل را منکرند و اخباريان شيعه نيز در نفي منبعيت عقل در برخي حوزه هاي استنباط ديني با اهل حديث همداستان اند.