خلاصة:
از منظر بسیاری از عارفان، حضرت ابراهیم)ع( پیامبری اولوالعزم است که درسیری باطنی و با گذر از مقامات سلوکی به بالاترین مراتب کمالی دست یافت.ابتعاد از خلق، اعتزال از پدر و مهاجرت از دیار شرک، رؤیت جذب هوار ملکوتآسمان و زمین، سلوک عقلی و قلبی که در ضمن احتجاجات او قابل رهگیریاست، طی مقاماتی همچون انابه، احسان، فتوت، صدق، تسلیم و فنای در حق،عبور از مرتبه رؤیت مظاهر و وصول به حق، گذر از مرتبه ایمان به مرتبه یقینو اطمینان، وصول به مقام خلت و یافت مرتبه جمع تشبیه و تنزیه در معرفت بهصفات ثبوتی خداوند و نهایتا بعد از توفیق در همه آزمو نها و ابتلائات و ب هطورخاص د لبردیدن از فرزند، نیل به مقام امامت ازجمله مقامات حضرت ابراهیم)ع(است که در متون عرفانی مورد توجه خاص عارفان قرار گرفته است.نویسنده این مقاله سعی دارد با توصیف و تحلیل کلمات عارفان در مواردفو قالذکر، نوع نگاه عارفان به شخصیت و جریانات حیات حضرت ابراهیم)ع(را بررسی کند.
ملخص الجهاز:
ابتعاد از خلق ، اعتزال از پدر و مهاجرت از ديار شرک، رؤيت جذبه وار ملکوت آسمان و زمين ، سلوک عقلي و قلبي که در ضمن احتجاجات او قابل رهگيري است ، طي مقاماتي همچون انابه ، احسان ، فتوت ، صدق ، تسليم و فناي در حق ، عبور از مرتبه رؤيت مظاهر و وصول به حق ، گذر از مرتبه ايمان به مرتبه يقين و اطمينان ، وصول به مقام خلت و يافت مرتبه جمع تشبيه و تنزيه در معرفت به صفات ثبوتي خداوند و نهايتا بعد از توفيق در همه آزمون ها و ابتلائات و به طور خاص دل برديدن از فرزند، نيل به مقام امامت ازجمله مقامات حضرت ابراهيم (ع ) است که در متون عرفاني مورد توجه خاص عارفان قرار گرفته است .
با اين وصف ، حضرت ابراهيم (ع ) بعد از حصول جذبه و ارائه ملکوت به او، در مسيري سلوکي گام برمي دارد و به هدايت دلايل و شواهد، توحيد درون خود را از غبار عيب ، پاک مي کند (قيشري ، ١٩٨١، ج ١: ٤٨٥) و از کثرت حجاب هاي نوري که در هر مرتبه آنها را حق مي انگاشت ، به وحدت نور الهي واصل مي شود.
کاشاني در کتاب تأويلات مقصود از رؤياي حضرت ابراهيم (ع ) را ذبح نفس داراي کمالات خلقي و فضايل نفساني مي داند که او در سير استکمالي خود و براي رسيدن به فناي ذاتي لازم بود از آن فاني شود و با اين ذبح يعني فناي حقاني ، قلب که اسماعيل کنايه از آن است ، نجات مي يابد (کاشاني ، ١٤٢٢ق ، ج ٢: ١٨٣).