خلاصة:
مازندران در جایگاه یکی از کانونهای اصلی جمعیتی و درعینحال هویتی ـ تاریخی بهائیت، موردتوجه ویژۀ رهبران بهائی قرار داشته است. مازندران جغرافیایی است که بخش قابلتوجهی از تاریخ و سرگذشت رهبران و پیروان و درنتیجه تعلقات جامعۀ بهائی در آن به وقوع پیوسته و بهنوعی سرزمینی مقدس برای آنان محسوب میشد. ایجاد و تاسیس نهادهای آموزشی و در راس آن مدارس درنهایت اهتمام ازسوی محافل بهائی در ایران بهطور اعم و در مازندران بهطور اخص بوده است. ضمنا طولانیبودن دورۀ فعالیت مدارسی که بهائیاند در مازندران، در قیاس با دیگر مدرسههای بهائی کشور، از دیگر وجوه متمایزه آن بوده است. لذا پژوهش با طرح این پرسش اساسی پیش میرود که تاسیس و توسعۀ مدارس بهائی مازندران در تاریخ معاصر ایران چه وضعیتی داشته است؟ در پاسخ به آن به روش توصیفی ـ تحلیلی چنین دریافت شده است که کانونهای مهم جمعیتی بهائیت همچون ساری، بابل، بهنمیر و قائمشهر بیشترین مدارس بهائی را به خود اختصاص دادند. ضمن آنکه در دورۀ فعالیت طولانی مدت خود واکنشهایی به همراه داشتند. بخشی از جامعۀ این مقطع باتوجهبه جاذبههای آموزشی ـ مادی اینگونه مدارس و وضعیت روز بدان اقبال نشان دادند و البته بخشی دیگر نسبتبه آن نگاه انتقادی و گاهی مخالف داشته است که خود به نفوذ محافل بهائی و بالطبع اعمال ایدئولوژی فرقۀ بهائی در سیاستگذاری و ادارۀ اینگونه مدارس بازمیگردد.
Mazandaran, as one of the main demographic and at the same time
identity-historical centers of Baha'i, has been of particular interest to
Baha'i leaders. A geography where a significant part of the history and
history of the leade در rs and followers and as a result of the Baha'i
community took place in it, and it was considered a sacred land for
them. The creation and establishment of educational institutions, and
schools at the top, have been the efforts of Baha'i circles in general and
in Mazandaran in particular. In addition, the long period of operation of
Baha'i schools in Mazandaran, compared to other Baha'i schools in the
country, has been one of its distinctive features. Therefore, the research
raises this basic question: what was the status of the establishment and
development of Baha'i schools in Mazandaran in the contemporary
history of Iran? It has been found through a descriptive-analytical
method that important centers of Baha'i population such as Sari, Babol,
Behnmir and Qaimshahr had the most Baha'i schools. At the same time,
they caused reactions during their long-term activity. A part of the
society of this stage, considering the educational and material
attractions of such schools and the current conditions, showed favor to
it, and of course, another part had a critical and sometimes opposing
view towards it, which itself was influenced by the Baha'i circles and,
of course, the application of the ideology of the Baha'i sect in policy
making. And the management of such schools is returned .
ملخص الجهاز:
لذا پژوهش با طرح این پرسش اساسی پیش میرود که تأسیس و توسعۀ مدارس بهائی مازندران در تاریخ معاصر ایران چه وضعیتی داشته است؟ در پاسخ به آن به روش توصیفی ـ تحلیلی چنین دریافت شده است که کانونهای مهم جمعیتی بهائیت همچون ساری، بابل، بهنمیر و قائمشهر بیشترین مدارس بهائی را به خود اختصاص دادند.
لذا پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکردی تاریخی در پی پاسخ به این سؤالات بنیادین بوده است که تأسیس و توسعۀ مدارس بهائی مازندران در تاریخ معاصر ایران چه وضعیتی داشت؟ همچنین ایدئولوژی فرقۀ بهائیت چه تأثیری بر سیاستهای آموزشی مدارس بهائی مازندران داشت؟ علاوهبراین، فعالیتهای آموزشی مدارس بهائی مازندران چه واکنشهایی را به همراه داشت؟ درخصوص پیشینۀ پژوهش بایستی گفت تحقیقات داخلی دربارۀ نهادهای آموزشی رسمی اساساً به نقش بهائیان در عرصۀ آموزشی و آنهم با تمرکز بر مازندران، بهعنوان یک مبحث مستقل، اساساً توجه نشان ندادهاند.
در خاتمۀ مقدمه ذکر این نکته ضروری است که درخصوص چندوچون و چگونگی مدارس بهائی مازندران، ابعاد و جزئیات، میزان و مقطع وابستگی و تعلقاتشان به فرقۀ بهائیت ابهامات و پرسشهایی مطرح است، اما در اصل موضوع کمتر تردیدی وجود دارد که خود به نفوذ سیاسی آنان در اواخر قاجاریه و عصر پهلوی بازمیگردد.
علاوهبراین اشارهنشدن به تعلقات مذهبی محصلان یا معلمان و مدیران مدرسه (بهطور مثال در منابع بهائی و ازجمله رسالۀ معروف و درعینحال تخصصی «تاریخچۀ مدارس بهائی مازندران») نیز میتواند تحلیل این امر باشد که محتملاً ترکیب جمعیتی (و نه نفوذ سیاسی و اداری و قطعا مالی) برخی از مدارس و لااقل در مقطعی با غیربهائیان بوده است.